اقتباسهای معنادار در سریال «در انتهاب شب»_خبررسان
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، شبکه نمایش خانگی کمتر از یک ماه است که پخش سریال «در انتهای شب» به کارگردانی «آیدا پناهنده» را با بازیگری هدی زینالعابدین و پارسا پیروزفر در برنامه خود قرار داده است، سریالی که در همان سه تکه نخست توانست قسمت عمدهای از مخاطبان را با خود همراه کند که یقیناً عمده این همراهی مرهون بازیگری پارسا پیروزفر چهرهای محبوب در این سریال است.
«در انتهای شب» که نخستین توانایی آیدا پناهنده بعد از تشکیل سه فیلم سینمایی در شبکه نمایش خانگی است، ماجرای زن و شوهری از طبقه متوسط جامعه را روایت میکند، زوجی دانشآموخته رشته هنر که اکنون بعد از گذشت ۱۰ سال از زندگی مشترکی که با عشق و علاقه اغاز شده با وجود داشتن یک فرزند، سرخورده شدهاند و به وجود آمدن یک مشکل که در خارج از خانه، آنها را سمت طلاق و جدایی سوق میدهد، هر چند در ادامه، سریال تلاش دارد که مشکلات و عرصههایی که پیشتر در زندگی آنها وجود داشته و جهت شده تا آن دو روز به روز زیاد تر به سمت جدایی پیش روال را نیز واکاوی کند.
«در انتهای شب» از این منظر یعنی بازدید مسائل و مشکلات زوجین در شبکه نمایش خانگی کمتر شبیه داشته است و میتواند سخن و گامی نو در این گونه روایت باشد، هر چند وجود یک کارگردان زن و سینمایی که پیش از این از خود در «ناهید»، «اسرافیل» و «تیتی» به نمایش گذاشته احتمالا این فکر را تشکیل کند که با یک تاثییر با روایتهایی جانبدارانه زنانه طرف هستیم و در وادی فمنیسم و … خواهیم افتاد. اما پخش تکه سوم این مجموعه تا اندازهای این نگرانی را حداقل برای چند تکه پیش رو رفع کرده است که امیدواریم ادامهدار باشد.
«در انتهای شب» داستان زوجی را مشخص می کند که با وجود آغازی عاشقانه رفتهرفته در طول سالها با علفهایی هرز در زندگی روبه رو شدهاند که هرس نشدهاند و عاقبت این علفهای هرز می باشند که ریشه زندگی عاشقانه آنها را در برگرفته و مشکلساز میشود، علفهای هرزی که در تکه سوم و بعد از برگشت ماهی به خانه چند ماه بعد از طلاق اکنون سخن بگویید از آنها شده است و نویسنده با نبش قبر قبل تلاش دارد تا علت جدایی را واکاوی کند.
در دنیای در «انتهای شب» انسانها در تنهایی خویش اسیرند، این تنهاییها از همان ابتداییترین سکانسها به خوبی مشهود است، مادر بهنام در خانه سالمندان به فراموشی دچار است و در دنیای تنهایی خویش روزگار میگذراند، بهنام و ماهی هر کدام به نوعی در تنهایی خویش اسیرند، پدر ماهی و حتی دارا فرزند خانواده که نشانههایی از اختلال بیشفعالی را مشخص می کند، هر کدام در لاک تنهایی خویس اسیرند. حتی زن همسایه نیز تنهاست و همین تنهایی او را به سمت ربط ببشتر با بهنام سوق میدهد.
در سریال پناهنده با زوجی روبه رو هستیم که مدام اصرار دارند، ما نمیخواستیم همانند ۹۰ درصد مردم جامعه باشیم، اما در زندگی روزمره خود دقیقاً همانند ۹۰ درصد مردم جامعه حرکت میکنند، انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند؛ هم در حل مشکلات خود، هم در حرکت با فرزند و هم در روبه رو با یکدیگر. حتی ماهی به گفتن شخصیتی که کارگردان تلاش داشته تا دیالوگهای فلسفی خود را از دهان او بیرون بیاورد، بعد از طلاق دقیقاً همانند عمده زنانی که ادعا میشد از طبقه آنان نیست، برای بازیابی هویت زنانه به لاکزدن، مو مشکردن و پوشیدن لباسهایی متفاوت روی آورده است.
اما فارغ از پوسته رویی سریال، سریال آیدا پناهنده در لایههای زیرین خود نیز به جستوجو نقل کردن نکات فرد دیگر است که این گزارش تلاش دارد تا به این نکات دقت نشان دهد.
پناهنده در تکه نخست، دقیقاً جایی که آغازگر ماجراست و مشکل خود را مشخص می کند، به نمادهایی روی آورده است. او به نوعی خاص از اقتباس روی آورده که میتواند در نوع خود بینظیر و قابل دقت باشد، تا تکه سوم سریال، به دو رمان «بار هستی» نوشته میلان کوندرا نویسنده اصالتاً چک که خود را فرانسوی میدانست، و «مجمعالجزایر گولاگ» نوشته الکساندر سولژنیتسین نویسنده روس اشارات نامحسوسی شده است. بازدید سریال مشخص می کند که پناهنده چطور از این دو رمان اقتباس کرده است.
اشاره سریال به رمان «بار هستی» در تکه نخست، انجام میشود، دختری که برای تولد به خانه آنها آمده، این رمان را از کتابخانه برداشته و مطالعه میکند، اشاره به این رمان در همان قسمتهای آغازین سریال مشخص می کند که قرار است با دقت به قضیه انسان روبه رو شویم، میلان کوندرا در «بار هستی» به جستوجو انسان و چالشهایی که برای انسان پیش میآید است، انسانی که در موقعیتهای روزمره با یک قضیه روبه رو میشود و آن هم شکافهایی است که پیش رویش تشکیل میشود. کتاب به شرحی از حالت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی بعد از بهار پراگ، یعنی بعد از دعوا اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد.
پناهنده به خوبی در اثرش جهانی با اقتباس از فلسفه کوندرا در نگارش رمان «بار هستی» را به عکس میکشد، جهانی که به شرح حالت زندگی زوجی که به حرف های خودشان همانند ۹۰ درصد مردم جامعه نیستند( میتوانند از طبقه روشنفکر جامعه باشند) میپردازد. شخصیت زن آن، همانند ترزا «شخصیت مهم زن در رمان «بار هستی» مضطرب است، میخواهد مسائل هستی را حل کند. او در عین حال که با حقیقت حاضر میجنگد، به حقیقت ممکن هم میاندیشد.
اصرار مهم کتاب نیز بر این است که زندگی درست همانند یک خط مستقیم و سبک است. این که زندگی یک بار زیاد تر نیست و دیگر تکرار نمیشود. شبیه این روایت را در نوع نگاه بهنام به زندگی و دیالوگهایی که در دعوای او و ماهی در تکه دوم رد و بدل میشود میتوان دید.
اما سریال به یک کتاب دیگر نیز اشاره دارد، گفتن تکه سوم این مجموعه «مجمعالجزایر گولاگ» نام دارد و با ورود «صفا» دوست بهنام به ماجرا، با تابلویی بر دیوار خانه آشنا میشویم که «مجمعالجزایر گولاگ» نام دارد، نام کتابی سه جلدی نوشته الکساندر سولژنیتسین.
گولاگ به روسی مخفف اداره کل اردوگاههای کار و بازپروری است. نهادی که ناظر بر اردوگاههای کار اجباری در سراسر سرزمین اتحاد جماهیر شوروی می بود. الکساندر سولژنیتسین یکی از محکومانی می بود که به این اردوگاهها فرستاده شد و جان سالم به در برد. سولژنیتسین در ۱۹۵۸ به فکر نوشتن کتابی برای شرح تاریخ گولاگ و آنچه بر سرشان آمده افتاد. به حرف های روی مدودخف مورخ روسی، «مجمعالجزایر گولاگ» کتابی است درمورد تیرهترین روزهای بشر و بدترین بلاهایی که بشر توانست سر همنوع خود بیاورد.
حال ربط این کتاب با سریال تازه آیدا پناهنده در چیست؟ کتاب «مجمعالجزایر گولاگ» به جستوجو این است که شرایط حاکم بر جامعه است که در ریزترین جزئیات زندگی انسانها اثرگذار است، جلد نخست این کتاب به بازداشت تعلق دارد، در چند پاراگراف ابتدایی میخوانیم: ««چطور باید به این مجمعالجزایر سربهمُهر رسید؟ ساعت به ساعت پرواز و کشتی و قطار دارد، اما کوتاه از یک نشان و علامت که بگوید به کدام مقصد. منتهی اگر بلیط را بخواهی، تحویلداران باجه یا دفاتر مسافرتی در جوابت هاج و واج میهمانند. از کلیت این مجمعالجزایر، یا هریک از جزایر بیشمار آن، نه چیزی میدانند نه اصلاً شنیدهاند.
افرادی که برای رتق و فتق امور عازم مجمعالجزایرند از طریق دوایر آموزش وزارت سرزمین به آنجا میرسند. افرادی که برای نگهبانی عازماند هم از طریق مراکز نظام ماموریت احضار خواهد شد… .
بازداشت! چه حاجت به گفتن که گسستی است در زندگی تو و صاعقهای که درست بر فرق سر تو فرود میآید؟ که رعشهی گنگی است بر روح و روان که همه را یارای تحمل آن نیست و به همین خاطر اکثر اوقات، فرد را به جنون میکشاند؟»
این سطور ابتدایی ما را یاد چه سکانسی از سریال میاندازد؟ تکه نخست و ماجرایی که برای بهنام در سوار شدن به اتوبوسی اشتباهی پیش آمد و تبدیل بازداشت او شد.
جلد دوم این کتاب سه جلدی، به شرایط زندگی در گولاگها که در یک جامعه دیکتاتوری به وجود آمدهاند، اشاره میکند، جامعهای که نمود کوچک آن در خانه بهنام و ماهی تشکیل شده و ماهی در تلاش است که نشان دهد، بهنام دیکتاتور و خودخواه زندگی او بوده و حتی این که چه کاری برای او خوب است را نیز بهنام بوده که تشخیص میداده است. جلد سوم کتاب به دنیای سپس از بیرون آمدن از گولاگ اشاره دارد، این که چه اتفاقاتی برای انسانها سپس از بیرون آمدن از گولاک رخ میدهد؟ چه تغییراتی میکنند و … اتفاقاتی که برای بهنام و ماهی نیز بعد از طلاق پیش آمده است.
بازگردیم به سطور نخست این گزارش، تنهایی انسانهایی که سریال برای ما به عکس میکشد، تنهایی بهنام، تنهایی ماهی، مادر بهنام، پدر ماهی و…تنهاییهایی که سریال در تلاش است تا نشان دهد که جامعه چه اندازه میتواند در به وجود آمدن این تنهاییها دخیل باشد.
به نظر میرسد، سریال در انتهای شب تا سه تکه ابتدایی تلاش داشت تا قصه رنج انسان را بگوید و نشان دهد که بشر تحت سیستم زیستی که به آن محکوم شده چه بلایی بر سرش میآید؟ چطور اصالت زندگی، اصالت انسان از دست میرود و انسانها در زندگیهایی که توسط اجتماع برایشان تعریف میشود، چطور اسیر شده و رنج میبرند.
اما اقتباسی که آیدا پناهده و ارسلان امیری برای نگارش فیلمنامه سریال «در انتهای شب» داشتهاند، فارغ از محتوا و نوشته مدل کارآمد، ابراز و تازه است، که به جای وفاداری به متن، وفاداری به مفهوم و فلسفه حاکم بر نه یک متن بلکه چند متن است. این ابراز وفاداری هم دست نویسنده فیلمنامه را باز میگذارد و هم به مخاطب چند کار خواندنی و تازه معارفه میکند و هم نشاندهنده قوت و تسلط فیلمنامهنویس است و جذابیت روزافزونی هم تشکیل میکند.
پیش از این نیز سایه اقتباس در شبکه نمایش خانگی با سریالهای «زخم کاری» و «یاغی» دیده شده است که از روی رمانهای «بیست زخم کاری» و «سالتو» اقتباس شده بودند،، اما نوع اقتباس در سریال «در انتهای شب» متفاوت است. باید دید نویسنده در تکههای پیش رو، کتاب تازه فرد دیگر نیز رو میکند یا خیر؟
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
منبع