گسترش ایران متضمن تجدیدنظر در برخی از سیاستهای داخلی و خارجی است_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
علی جنتی، سفیر اسبق ایران در کویت و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی سرزمین در دولت یازدهم، در او مباحثه با خبررسان اصرار میکند: «همین سرزمینهای منطقه هم در قبل و تا چند سال قبل دربست در اختیار آمریکا بودند و امروز تشخیصشان این است که باید سیاست متوازنی برای گسترش اتخاذ کنند و بر همین مبنا هم عربستان کاملاً خودش را به چین و روسیه نزدیک کرده است.»
جنتی در قسمت فرد دیگر از این او مباحثه به عمل روسیه در زمان دعوا به منطقه کریمه اشاره میکند و میگوید: «حتی در زمان اشغال کریمه میخواستند پای ما را آنجا هم به بین بکشانند که با تدابیری که در دوره ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی اندیشیده شد اجازه ندادند سوءاستفادهای به این شکل صورت بگیرد.»
او معتقد است: «روسها از همان ابتدای جنگ اوکراین درصدد بودند که پای ایران را هم به این جنگ بکشانند و سرزمینهای غربی هم در بیانه اجلاس G۷ که اخیراً برگزار شد عملاً به این سمت رفتند که ایران در همه جنایتهای روسیه در جنگ اوکراین شریک بوده است؛ روسها کاری کردند که سرزمین ما تهدیدکننده امنیت جهانی برداشت شود.»
سفیر اسبق ایران در کویت در این او مباحثه به سیاستهای ایران در ابعاد منطقهای و جهانی پرداخته و از لزوم تحول برخی از سازوکارها سخن حرف های است. متن کامل این او مباحثه بدین شرح است.
***
عادیسازی روابط برخی از کشورهای عربی با اسرائیل به ۲۰ سال پیش بازمیگردد
*در حال نزدیک شدن به یکسالگی طوفانالاقصی هستیم. افرادی که این دعوا را ترتیب داده بودند یکی از محورهای مهم انجام این دعوا را جلوگیری از عادیسازی روابط بین سعودی و اسرائیل اظهار کردند. چند زمان پیش هم محمد بنسلمان ولیعهد سعودی در مصاحبهای خبرداد تا وقتی که صلح در منطقه غزه به دست نباید از عادیسازی روابط با اسرائیل استقبال نمیکند. در همین عرصه وزیر خارجه امارات هم که کشورش در قبل به عادیسازی روابط با اسرائیل پرداخته است میگوید امارات آماده حمایتاز مرحله پساجنگ در غزه بدون راه اندازی سرزمین فلسطین نیست. با دقت به این مباحث، تحلیل شما از حالت جاری غزه و چشمانداز صلح در منطقه خاورمیانه چیست؟ فکر میکنید واقعاً اعراب برای به دست آمدن صلح در غزه چشم به راه میهمانند و این که صلح در غزه متفاوت با او گفت و گو راه اندازی سرزمین فلسطین است؛ یعنی راه اندازی دولت فلسطین به فراموشی سپرده شده است؟
افرادی که دعوا را اغاز کردند جستوجو آن نبودند که روابط اعراب با اسرائیل را به تاخیر بیندازند…
*یکی از محورهایشان این می بود.
به هر حال آنها جستوجو این بودند مقدماتی را که از سالهای قبل برای دعوا به اسرائیل فراهم کرده بودند [به ثمر برسانند] و ضربه محکمی به اسرائیل بزنند. این حملات با هفتم اکتبر اغاز شد که متاسفانه به [وضعیت فعلی غزه] انجامید که امروز غزه به طور یک سرزمین سوخته درآمده است.
اما در رابطه روابط کشورهای حوزه خلیجفارس و در رأس آنها عربستان سعودی میتوان او گفت قبل از این دعوا این کشورها عملاً به سمت عادیسازی روابط میرفتند، ضمن این که سران این کشورها از ۲۰ سال قبل هم با مقامات اسرائیل در خارج منطقه، در نیویورک و حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل مذاکرات محرمانهای داشتند و این ربط تازه نبوده است. اما این که بخواهند به طور رسمی ربط برقرار کنند پیش از حملات هفتم اکتبر داشتند به سمت عادیسازی میرفتند، یقیناً که این دعوا علتشد این کار به تاخیر بیفتد. اگر نه با آن سرعتی که پیش میرفتند میتوان او گفت همه کشورهای منطقه [به طرح عادیسازی] میپیوستند.
در رابطه این که با حالت جاری عربستان سعودی و برخی کشورها تا چه حد جستوجو عادیسازیاند هم باید او گفت امارات دیگر بیشتر از عادیسازی پیش رفته و روابط زیاد نزدیک و حسنهای برقرار کرده است، سفارتهایشان در دو پایتخت تشکیل شده و قبل از این حملات پروازهای زیاد فشرده روزانه و چندین پرواز بین تلآویو و ابوظبی برقرار شده می بود و به قدری پیش رفتند که الان به برخی از اتباع اسرائیل تابعیت اماراتی خواهند داد. بحرین هم بهنوعی به همین ترتیب است و سفارت اسرائیل را در منامه راهاندازی کرده و سفارت خودش را هم به تلآویو برده است. اینها رابطهشان برقرار است. مهم رابطه عربستان سعودی است که اگر برقرار بشود طبیعتاً تعداد بسیاری از کشورهای اسلامی هم امکان پذیر به جستوجو آن به سمت عادیسازی بروند. یقیناً سپس از آتشبس نخستی که صورت گرفت و تعدادی از اسرا با هم مبادله شدند عربستان دو سه شرط برای عادیسازی رابطه با اسرائیل نقل کرد. یکی این می بود که آمریکا بتواند سلاحهای پیشرفته همانند F35 در اختیارشان بگذارد و دوم این که همانند یکی از کشورهای عضو ناتو بتواند در برابر هر دعواای از عربستان سعودی دفاع کند…
با صلح در غزه سعودیها مجدداً به سوی عادیسازی روابط با اسرائیل میروال
*همان چتر امنیتی را میگویید؟
بله، و سوم این که بحثی که از قدیم در اسلو نقل می بود، که دو سرزمین راه اندازی بشود یک سرزمین فلسطینی و یک کشوری که اسرائیل هست، تحقق اشکار کند اما هیچکدام از اینها انجام نشد. ولی فکر میکنم اگر آتشبس در غزه برقرار شود و این طرحی که آمریکاییها دنبالش می باشند و از طریق قطر و مصر با وساطت آنها جستوجو میکنند به یک آتشبس برسد- هرچند نتانیاهو بههیچوجه فعلاً زیر بار نمیرود و میخواهد ادامه بدهد- اگر این آتشبس به نتیجه برسد و اسرا آزاد شوند و در ادامه اسرائیل غزه را به طور کامل تخلیه کند، امکان عادی شدن رابطه عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه با اسرائیل وجود دارد.
برای منافع غزه و نه منافع خودمان پای میز مذاکره با غرب بنشینیم
*طی یک سال تازه ناظر بودیم که برخی از گروههای مقاومت همانند حوثیها یا گروههای دیگر در حمایتاز مردم غزه به منافع اسرائیل یا کشورهای حمایتکننده اسرائیل در منطقه دعوا کردند. یقیناً در این بین بحثی وجود دارد مبنی بر این که اکنون که ایران جایگاه درخور توجهی در بین گروههای مقاومت دارد بیاید و از این زمان پای میز مذاکره با غرب منفعت گیری کند. یعنی کاری کنیم که صلح در منطقه حاکم شود و از منافع فلسطینیها حمایتکنیم و در عین حال به لحاظ جایگاه معنوی که ایران بین این گروهها دارد پای میز مذاکره با غرب خودمان نیز منفعت گیری کنیم. چون یکی از مواردی که برای ایران محکومیت و تحریم ایجاده کرده وجود منطقهای کشورمان بوده است. این را میپذیرید که ایران بخواهد از این زمان پای میز مذاکره امتیازگیری کند؟
باید دید در پای میز مذاکره به چه دلیلی، اگر بگوییم برای منافع خودمان در داخل سرزمین و برداشتن برخی از تحریمها، نه آن به درد این کار نمیخورد. ولی اگر بگوییم برای این که در غزه آتشبسی برقرار شود یا فشاری روی اسرائیل بیاید تا بتواند سریع تر از غزه خارج شود [امکانپذیر است]. حتماً حملاتی که انصارالله در یمن علیه اسرائیل ترتیب میدهد و هم حملات حزبالله در شمال لبنان و هم حملاتی که برخی از گروههای مقاومت عراقی انجام خواهند داد، اینها طبیعتاً فشاری روی اسرائیل هست تا هرچه سریعتر آتشبسی را برقرار کند و از غزه خارج شود. حزبالله هم رسماً اظهار کرده، ما تا وقتی دعوا میکنیم که اسرائیل غزه را بمباران میکند و مردم را به خاک و خون میکشد. اگر اسرائیل آتشبسی را که مورد قبول حماس است بپذیرد، به این علت ما هم متوقف میشویم.
بعد هر یک از این نیروهای مقاومت الان اهرمی در دست ایران می باشند و آمریکا و کشورهای غرب و اصولاً همه کشورها میدانند که بالاخره این اهرم نفوذ ایران است و طبیعتاً مورد دقت قرار خواهند داد، لذا زیاد از اوقات اینها به طور غیرمستقیم تلاش میکنند با ایران مذاکره کنند تا نیروهای مقاومت را کنترل کرده باشند. این است که بله قطعاً در مذاکراتی که برای آتشبس در غزه و بیرون راندن اسرائیل از غزه در حال صورت گرفتن است ایران میتواند نقش زیاد موثری ایفا کند.
اغاز مذاکرات با ریاستجمهوری هریس و تداوم تحریمها با رفتن ترامپ به کاخ سفید
*در سخن بگوییدهایتان اشاره کردید که نتانیاهو فعلاً تصمیم ندارد به آتشبس تن بدهد. یکی از مباحثی که نقل میشود این است که نتانیاهو تصمیم دارد زمان به وجود امده را تا زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ادامه بدهد، چون امیدوار است به هر حال آن طرف دونالد ترامپ سر کار بیاید و این روال را با هم طی کنند. برسی شما از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر تغیرات جهانی و منطقهای چیست؟ و این که فکر میکنید اگر ترامپ روی کار بیاید، ترامپی که سال ۲۰۲۴ انتخابات را میبرد با ترامپی که سال ۲۰۱۷ آمد و تحریمهای ثانویه را علیه ایران اعمال کرد، موضعش یکی است یا تحول کرده است؟ اگر امکان پذیر در رابطه کامالا هریس هم دیدگاهتان را گفتن کنید.
در نظرسنجیهای این انتخابات دو کاندیدای مهم دموکرات و جمهوریخواه به لحاظ تعداد آرا زیاد به هم نزدیک می باشند و نمیشود پیشبینی کرد کدام یک برنده انتخابات آینده آمریکا خواهد می بود. حتی یک مناظره امکان پذیر حالت را کاملاً به سود یکی از طرفین تحول بدهد. قطعاً اگر ترامپ سر کار بیاید در رابطه مسائل منطقه خاورمیانه و او گفت و گو اسرائیل حمایتبیشتری از نتانیاهو خواهد کرد و طبیعتاً نتانیاهو هم به این خاطر چشم به راه انتخابات آمریکاست.
او (نتانیاهو) قبل از این او گفت و گوها اصولاً به یک بنبست در غزه رسیده است. اوضاع هم راکد شده و نتوانستهاند حماس را به طور کامل از بین ببرند. حماس تا این مدت وجود دارد و حملات خود را ادامه میدهد، نیروهای مقاومت حملات خودشان را ادامه خواهند داد و در داخل سختی بسیارای هست؛ تظاهرات ۱۰۰ و ۲۰۰ هزار نفری را میگویم که این روزها در تلآویو و شهرهای دیگر برگزار میشود. اصولاً اگر نتانیاهو آتشبس را بپذیرد باید بلافاصله برود و چهبسا به گفتن یک جنایتکار جنگی حتی در خود اسرائیل هم محاکمه شود. به این علت اصولاً تلاش میکند تا جای ممکن این جنگ را ادامه بدهد تا جایی که به اهدافی که فکر میکند میتواند تحقق ببخشد، دست اشکار کند.
اما موضع کامالا هریس متفاوت با ترامپ است.او معاونت آقای بایدن را بر مسئولیت داشته و همان تفکر را جستوجو میکند. نوع نگاه آنها به مساله خاورمیانه با ترامپ متفاوت است، خانم هریس قبلاً هم اظهار کرده که راهحل مشکل منطقه راه اندازی دو دولت است، یعنی یک دولت فلسطینی و یک دولت اسرائیلی و در برخی موارد هم حملات اسرائیل و نسلکشیای را که الان صورت میگیرد محکوم کرده است. حتی هنگامی نتانیاهو رفت و خواست در کنگره آمریکا سخنرانی کند و تعداد بسیاری از جمهوریخواهان وجود داشتند، زیاد از دموکراتها وجود در جلسه را تحریم کردند و نرفتند. خانم هریس با این که مطابق قانون در آن زمان رئیس سنا محسوب میشود در این جلسه شرکت نکرد و عکس العمل زیاد منفی نشان داد. به این علت در رابطه مسائل خاورمیانه تفاوت تعداد بسیاری بین این دو فرد وجود دارد.
در رابطه ایران هم اگر ترامپ بیاید همان فشارهای حداکثری که در قبل داشت را ادامه خواهد داد و جستوجو این است که تحریمها را زیاد تر تشدید کند، چنانکه چندین دفعه این مسئله را حرف های است. ولی امید این است که اگر خانم هریس بیاید مذاکرات مجدداً اغاز شده و نهایتاً به از بین بردن تحریمها بینجامد.
برخی از اعراب ما را جای اسرائیل نشاندهاند
*شما سالها به گفتن سفیر ما در کشورهای عربی وجود داشتید و جدا از آن هم خودتان سابقه وجود در کشورهای عربی را دارید. یعنی سالیان طویل با اعراب نشست و برخاست کردهاید. میخواهم از نگاه اعراب نسبت به ایران سوال کنم. این که نگاهی در کشورهای عربی در رابطه ایران وجود دارد چه مقدار با حقیقت جامعه ایران تطبیق دارد و نگاهی که ما به اعراب داریم چه مقدار صحیح است؟
اعراب یک دسته و یک سرزمین نیستند. مجموعهای از کشورهای عربی در جنوب خلیجفارس می باشند و یک مجموعه از اعراب هم در خاورمیانه و شمال آفریقا وجود دارند؛ کشورهایی چون اردن، سوریه، لبنان، تونس، لیبی، مصر، مغرب (مراکش) و… که رویکردهای هر کدام نسبت به ایران با هم متفاوت است.
کشورهای حوزه خلیجفارس در ابتدای انقلاب زیاد از پیروزی انقلاب استقبال کردند، اما در طول جنگ ایران و عراق نهایت پشتیبانیهای مادی و معنوی و سیاسی را به عراق کردند. برخی از کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه هم از این سیاست استقبال کردند. روابط ایران با برخی از این کشورها اکنون روابط سردی است و با برخی عادی، برای مثالً رابطه ما با مغرب الان زیاد رابطه خوبی نیست، رابطه با اردن رابطه سردی است، با لبنان رابطه خوبی داریم و با سوریه که بسیار رابطه نزدیکی داریم. با مصر هم از ابتدا قطع رابطه کردیم و رابطه چندانی نداریم. هرچند مذاکراتی انجام میشود که احتمالا به سمت عادیسازی روابط برویم.
باید این نوشته نیز گفتن شود که کشورهای منطقه خلیجفارس در قبل یک روز هم حاضر نبودند نام اسرائیل را در رادیوهایشان بیاورند. از اسرائیل به گفتن عدو و دشمن یاد میکردند و در گزارشهای خبری نامی از اسرائیل نبوده است. به همین صورت که ما میگوییم رژیم صهیونیستی. اما الان کار به جایی رسیده که ما را جای اسرائیل گذاشتهاند. منظورم در نوع دشمنیای است که الان تشکیل میکنند، یقیناً اینها زیاد تر او گفت و گو دولتها است نه مردم منطقه. زیاد از مردم منطقه با ما همدلی دارند و نزدیک می باشند. دولتهایشان ایناین چنین نیستند و به هر حال کوششهایی میشود که روابطمان را به سمت عادیسازی و رابطه حسنه پیش ببریم. ایران همیشه علاقهمند بوده که رابطهاش را با کشورهای منطقه گسترش بدهد و امیدواریم نوع نگاهی که الان این کشورها نسبت به جمهوری اسلامی دارند بهمرور زمان تحول کند و چهره واقعی ایران به گفتن یک چهره صلحدوست برای آنها روشن شود.
*ما اعراب را چطور میبینیم؟
نوع نگاه ما هم از ابتدای انقلاب تا بحال زیاد فرق کرده است. گفتم، اول انقلاب احتمالا برخی کشورهای منطقه که برخیهایشان قارونهای خلیجفارس می باشند به جهت شعاری ما که میخواستیم انقلابمان را به همه این کشورها صادر کنیم وحشت کردند که لابد در آن کشورها هم میخواهد انقلاب شود و ما تصمیم داریم سران این کشورها را سرنگون کنیم. این او گفت و گو نقل می بود و در طول جنگ هم همین کشورها از عراق حمایتجدی میکردند. سپس این روابط بهمرور زمان عادی شد. اما در برخی از موارد همیشه دچار نوسان بودیم. الان هم نوع رابطه ما با این کشورها متفاوت است. یعنی در بین کشورهای منطقه بهترین رابطه را با عمان داریم که از ابتدای انقلاب تا به حال سیاست ثابت و متوازنی داشته است. عمان عضو شورای همکاری خلیجفارس هم هست و طبیعتاً با بقیه کشورهای منطقه تعهداتی دارد، اما رابطهاش با ایران را کاملاً نگه داری کرده و رابطه اقتصادی تهران و مسقط اکنون زیاد گسترش اشکار کرده است. در همین رابطه ما همیشه با امارات مشکل داشتیم. برای ادعاهایی که امارات راجع به جزایر ایرانی نقل میکند. با بحرین نیز مشکل داشتیم برای برخوردی که با اکثریت شیعیان آنجا انجام میدهد. با قطر مجموعاً رابطهمان خوب بوده است گرچه همانند امارات و عمان رابطه اقتصادی با یکدیگر نداریم، با عربستان هم که مشکلات بسیاری داشتیم که امیدواریم بهمرور زمان به سمت بهبود روابط پیش برویم.
گسترش سیاسی و اقتصادی متضمن تجدیدنظر در برخی از سیاستهای ماست
*شما در سخن بگوییدهایتان به شناختی که اعراب از ما دارند اشاره کردید و این که شناخت مذکور طی سالها تحول اشکار کرده است. به هر حال شناخت این کشورها بر پایه سیاست خارجیای می بود که ما اراعه میکردیم. به طور کلی جوهره سیاستهای خارجی ایران چیست و سیاستهای کشورمان بر چه اساسی بنیان گذاشته شده است. امکان پذیر برای افکار عمومی این سوال پیش بیاید که مبنایی که برای سیاست خارجی وجود دارد چه هدفی را جستوجو میکند؟
سیاست خارجی ایران این است که اولاً با همه همسایگان ربط نزدیک داشته باشد. این سیاست در دوره شهید فقید رئیسی چندین دفعه اظهار شد. الان هم آقای دکتر پزشکیان رئیسجهور مرتب آن را اظهار میکند. با دیگر کشورها هم علاقهمند به حُسن روابط هستیم و تلاش خودمان را میکنیم. منتها چون کشورهای منقطه کشورهای کوچکی می باشند و ایران را کشوری بزرگ میبینند که سلاحهای پیشرفته تشکیل میکند و احیاناً هم از گوشه و کنار ایران شعارهایی به گوششان میرسد، از ما میترسند. به همین علت است که از آمریکا یا برخی از قوتهای بزرگ خواستهاند به منطقه خلیجفارس همراه شوند و ناوگانهایشان در منطقه وجود اشکار کرده است. دلیلش این است که آنها میترسند. اما سیاست ایران در روبه رو کشورهای عربی و اسلامی این است که بیشترین تلاش را برای بهبود و گسترش روابط با این کشورها جستوجو کند. در خصوص قوتهای بزرگی همانند آمریکا و اروپا او گفت و گوهای فرد دیگر هست که به طور جداگانه میتوان راجع به آنها سخن بگویید کرد.
* یقیناً سخن بگویید من زیاد تر در رابطه منطقه است؛ ما رویکرد مقاومتی داریم و طبق معمولً هم ایران به حمایتاز گروههای مقاومت در کل جهان شناخته میشود. این نوشته چه مقدار در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی در رویکرد «دیپلماسی میدان» قرار دارد؟ و این که آیا فکر نمیکنید زمان آن فرا رسیده تا از رویکرد مقاومتی خارج شویم و او گفت و گوهای اقتصادی را جستوجو کنیم؛ یعنی اگر قرار است از حوثیها حمایتکنیم یا در یمن، بحرین، لبنان و کشورهایی که با ما رابطه خوبی دارند و یقیناً گروههای مقاومت فعالی هم دارند کاری انجام دهیم، حمایتهایمان را با مباحث اقتصادی جستوجو کنیم. از تلاش برای برندسازی این کشورها در قسمتهای آموزشی و اقتصادی حمایتکنیم. فکر میکنید این کار علتنمیشود که آن گروهها قوت بیشتری اشکار کنند؟
نظر من را میخواهید یا سیاست جمهوری اسلامی را؟
*ما دوست داریم هر دو را بشنویم.
اگر نظر من را میخواهید، بله ما اگر جستوجو گسترش به معنی کامل یعنی گسترش همهجانبه سیاسی و اقتصادی هستیم باید در تعداد بسیاری از سیاستهایی که الان داریم تجدیدنظر کنیم تا بتوانیم سرزمین را بسازیم. همینطور که در رابطه سیاست داخلیمان هم باید تغییرات تعداد بسیاری تشکیل کنیم تا بتوانیم به گسترش دست اشکار کنیم. این نظری شخصی من است، اما سیاستی که جمهوری اسلامی دارد سیاست حمایتاز نیروهای مقاومت است، چه نیروهایی که در یمن وجود دارند و چه حزبالله و چه دیگر نیروهایی که در عراق می باشند یا احیاناً نیروهایی که در سوریه وجود دارند.
طبیعتاً سیاست نظام جمهوری اسلامی حمایتاز این گروهها است و طبیعتاً این حمایتپیامدهایی هم دارد که بر اهدافی که برای گسترش ملی خودمان در نظر داریم تاثییر میگذارد. همان گونه که در رابطه قوتهای بزرگ هم به همین ترتیب است. یعنی یکی از مسائلی که قوتهای بزرگی چون آمریکا و اروپا با ما دارند همین نوشته حمایتاز نیروهای مقاومت است که میگویند چرا شما دارید از اینها در روبه رو اسرائیل حمایتمیکنید.
این در حالی است که هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی به مساله حمایتاز مستضعفین در دنیا اشاره شده و هم سیاستی که از ابتدا در دوران امام و سپس هم دوره مقام معظم رهبری جستوجو شد همین می بود و هست؛ اگر سیاست خارجی ایران بر پایه آنچه وزارت خارجه درصدد می بود اجرا کند چیده میشد، طبیعتاً با آنچه برخی از گروههای دیگر در حمایتاز مقاومت جستوجو میکنند اختلافنظرهایی وجود داشت. این نوشته پیش از این هم از جانب برخی مقامات سرزمین در سطح جامع نقل و روشن شده است.
پشتیبانیهای ایران از گروههای مقاومت نزدیک است؛ در برخی سلاح، برخی اندوختهگذاری و در مواردی توأمان است
*منظور من این می بود که ما پشتیبانیمان از گروههای مقاومت را در مباحث اقتصادی گسترشای پیش ببریم. برای مثالً اگر قرار است از این گروهها حمایتشود به جای این که با سلاح و تجهیزات جنگی حمایتشود به آنها پشتیبانی کنیم تا بتوانند اهداف و برنامههایشان را آنقدر قوی پیش ببرند که در روبه رو اسرائیل بایستند. شما هم در سخن بگوییدهایتان اشاره کردید که خواست مردم ایران گسترش است یعنی باید سیاست خارجیشان گسترشمحور باشد و ربط با کشورهای دیگر هم بر همین مبنا تعیین شود. لطفاً بر این مبنا به ما توضیح بدهید که اگر قرار باشد ما به لحاظ اقتصادی گروهها را حمایتکنیم، این امکان وجود ندارد به جای این که برایشان سلاح و تجهیزات جنگی بفرستیم در حوزه گسترش پشتیبانیحالشان باشیم؟
ما از همان ابتدای انقلاب، آمریکا را دشمن مهم خودمان فکر کردیم و او را به گفتن شیطان بزرگ در نظر گرفتیم. خب آمریکا هم تا بحال از هیچ توطئهای علیه ایران فروگذار نکرده است. هم از اسرائیل حمایتمیکند که به ایران ضربه بزند و هم خودش به نحوی تلاش میکند ایران را محدود کند، برای مثالً به بهانههای واهی زیاد از تحریمها را (غیر از تحریمهای هستهای) بر ایران تحمیل کرده است. در جنگ ایران و عراق واقعاً از عراق حمایتکرد. در این بین ایران همینطور که خودش را از نظر نظامی تحکیم میکند تلاش دارد نیروهایی را که به گفتن نیروهای نیابتی یا نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی دارد نیز تحکیم کند تا در مصافی که با آمریکا یا اسرائیل دارد بتواند از آن اهرمها منفعت گیری کند. یقیناً در برخی از موارد همانند لبنان، جمهوری اسلامی پشتیبانیهای بسیاری هم در قسمتهای اقتصادی به حزبالله کرده است.
*میخواهم بگویم در رابطه حزبالله این اتفاق افتاده و همان رویه را در رابطه با دیگر گروههای مقاومت هم ادامه بدهند…
در رابطه حزبالله پشتیبانی کردند تا غیر از این که سلاح در اختیارشان قرار بگیرد، پشتیبانیهای مالی هم در اختیارشان باشد و آن را صرف عمران و آبادی منطقه جنوب لبنان کنند. در بیروت و منطقه ضاحیه و مناطقی که شیعهنشین می باشند زیاد کار کردند، اما شرایط آنجا با عراق یا یمن فرق دارد.
برای مثالً یمنیها قبلاً یک نهضت بودند و الان قوت را در دست گرفتهاند، اینها در تکههای شمالی می باشند و در تکههای جنوبی نیروهای فرد دیگر قوت را در دست دارند که کاملاً با جریان انصار حزبالله ناموافقاند.
در عراق هم ما علاوه بر این که با دولت عراق رابطه زیاد نزدیکی داریم با سران اقلیم کردستان و گروههای مقاومت آنجا هم رابطه حسنهای داریم. این گروههای مقاومت نیاز چندانی به پشتیبانی ما ندارند که برای مثالً بخواهند از آن در گسترش عراق منفعت گیری کنند. اکنون در عراق دولتی بر سر کار است که همین الان چهار میلیون بشکه نفت صادر میکند و جستوجو این است که تا سال ۲۰۲۶ این مقدار را به ۶ میلیون بشکه رساند. بعد احتیاجی ندارد.
اما الان نیروهایی که در یمن می باشند برتریشان پشتیبانیهای نظامی ایران است. خب یقیناً دیدید که رشد هم کردهاند، موشکی که اخیراً به اسرائیل پرتاب کردند که در تلآویو هم فرود آمد، هم مقامات آمریکایی و هم اسرائیلی را به شگفتی وا داشت که [از یمن] دو هزار و ۴۰۰ کیلومتر موشک را بفرستند، برود و از گنبد آهنین هم رد بشود و نتوانند آن را سرنگون کنند. خب اینها پیشرفتهایی است که کردهاند و اهرمی در دست جمهوری اسلامی علیه اسرائیل است.
باید روابطمان با چین و روسیه را مجدداً برسی کنیم، حتی کشورهای منطقه که وقتی سرسپردگی به غرب داشتند نیز به فهمیدن لزوم تنظیم روابط با قوتهای بزرگ رسیدهاند
*و اما سوال آخر درمورد وجود چینیها و روسها در منطقه ماست. ناظر بودیم که در خلال جنگ اوکراین ایران چندین دفعه متهم به فروش سلاح به روسها شد و یقیناً به نظرم روسها هم بدشان نمیآمد که برای سرریز شدن تحریمها یک شریکی با خودشان داشته باشند که با دچار کردن سرزمین ما در این نوشته، این اتفاق افتاد. هم در او گفت و گو فروش پهپادها و هم موشکهای بالستیک این اتفاق برای ما افتاد و با تحریمهای غرب یعنی اروپا و آمریکا روبه رو شدیم. این در حالی است که روسها در سوریه در زمان تهدید منافع ایران از سوی اسرائیلیها و حملاتی که صورت میگیرد کاری انجام نمیدهند. علاوه بر این در رابطه چینیها هم مواضع مقامات چینی در حمایتاز امارات و جزایر سهگانه ایرانی کاملاً مشهود است. به نظر شما ملزوم نیست اکنون بعد از درکی که از سیاست محور شرق در رابطه با ایران پیدا کردهایم تغییراتی در روابطمان با این کشورها اعمال کنیم؟ من در رابطه چین کمتر و در رابطه روسیه زیاد تر میخواهم این سوال را بپرسم که واقعاً منافعی که از روابط با روسیه داریم چیست که تا این حد بر آن اصرار میکنیم و زیاد تر متضرر میشویم؟
این او گفت و گو طویل است و با فرصتی مقداری که داریم احتمالا نشود به طور کامل به بازدید آن پرداخت. ببینید، ما سیاستی را از ابتدا تا بحال جستوجو کردهایم که من به آن اشاره کردم. ما در روابط خارجیمان با قوتهای بزرگ تلاش نکردهایم رابطهای متوازن با همه کشورها داشته باشیم. رابطهمان همیشه با آمریکاییها دچار تشنج بوده و این آمریکاییها دیگران را علیه ایران تحریک میکنند و نمیگذارند آنها با ایران رابطه نزدیکی داشته باشند.
اروپاییها هم همیشه روابطشان با ایران در نوسان بوده و آن هم تابعی از روابط ما با آمریکاست. خب اگر ما رابطهمان را با غرب به طور کلی اروپا و آمریکا کاملاً عادیسازی میکردیم، همانند روابطی که الان با روسیه و چین داریم، ایناین چنین نمی شد. همین کشورهای منطقه هم در قبل و تا چند سال قبل دربست در اختیار آمریکا بودند و امروز تشخیصشان این است که باید سیاست متوازنی برای گسترش اتخاذ کنند. لذا عربستان کاملاً خودش را به چین و روسیه نزدیک کرده است.
ما اگر این رابطه را داشته باشیم نه روسیه و نه چین نمی توانند باجگیری کنند. اما هنگامی رابطهمان را با آمریکاییها و اروپا خراب کردیم- یقیناً از ابتدا رابطه ما با آمریکا خراب بوده است و تحریمهای کمرشکنی هم بر کشورمان تحمیل کردند- حالت ایناین چنین است. آنها با تحریمهایشان اقتصاد سرزمین را بهنوعی فلج کردند و ما ناچار شدیم از نظر اقتصادی به چین و از نظر نظامی به روسیه نزدیک شویم و پکن و مسکو هم هر طور خواستند باجگیری کنند؛ ضمن این که نفت و برخی از نیازهای خودشان را تامین میکنند، تعداد بسیاری از کالاهایشان را هم بر ما تحمیل میکنند چون نمیخواهند قیمت فروش نفت را به ما بدهند، میگویند کالا بردارید و در روبه رو به ما کالا خواهند داد، ما هم ناچار هستیم این کالا را بگیریم تا طلبمان را استیفا کنیم. این برای شرایط اضطراری است که تشکیل کردهایم. بله در این شرایط ضروری مجبوریم به اینها نزدیک شویم.
برای جنگ اوکراین هزینه-منفعت نکردیم که ببینیم برای به بین کشیدن پای ایران چه منافعی را به دست میآوریم
*جنگ اوکراین چطور؟
مساله اوکراین مساله فرد دیگر است که به نظرم متاسفانه هزینه-منفعت نکردیم که ببینیم در برابر کاری که انجام میدهیم چه منفعتای نصیبمان خواهد شد و اینها را با هم قیاس کنیم و ببینیم آیا ما واقعاً منفعت گیری میکنیم؟ من چون این مساله را از ابتدای او گفت و گو اشغال اوکراین جستوجو میکردم مشاهده کردم روسها بهشدت جستوجو این بودند که برای خودشان شریک جرمی اشکار کنند و پای ایران را وسط بکشند، نهتنها پای ایران را در جنگ اوکراین به بین بکشند حتی در منطقه کِریمه هم که از اوکراین گرفته و اشغال کرده بودند، میخواستند پای ما را آنجا هم به بین بکشانند که با تدابیری که در دوره ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی اندیشیده شد اجازه ندادند سوءاستفادهای به این شکل صورت بگیرد. اما عملاً اینها در جنگ اوکراین بهنوعی داخل شدند و الان میبینید که به طور مرتب تحریمهایی علیه ایران اعمال میشود که تحریم «ایرانایر» یکی از آنهاست.
اروپاییها تحریمهای جدیتری اعمال میکنند و در اجلاس G7 که اخیراً برگزار شد مطابق بیانیهای که دادند عملاً به این سمت میرفتند که ایران در شراکت با جنگ اوکراین در همه جنایاتی که روسها آنجا انجام خواهند داد شریک بوده است و ایران را به گفتن کشوری که امنیت جهانی را تهدید میکند نقل کردند؛ در یکی از بندها هم اشاره میکنند که ایران در واقع امنیت جهانی را تهدید میکند. خب ما باید بدانیم که اینها پیامدهای زیاد سنگینی دارد و مواظب باشیم در ازای پشتیبانیهایی که میکنیم چه منفعتای میتوانیم ببریم. اگر منفعتمان زیاد تر است زیاد خب، میتوانیم ادامه بدهیم، اما اگر میبینیم خسارتی که از این پشتیبانیها ناشی میشود زیاد زیاد تر از منفعتای است که میبریم، حتماً باید در این سیاست تجدیدنظر کنیم.
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع