نرسیدن قیمت دلار به ۲۰۰ هزار تومان معجزه است/ نسخه اقتصادی برای اقتصاد ایران جواب نمیدهد_خبررسان

به گزارش خبررسان
در نشست «دولت چهاردهم چالشها و افق پیش رو» که از سوی انجمن اقتصاد ایران با همکاری مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی صنایع و معادن و کشاورزی بر پا شده می بود ابتدا جعفر خیرخواهان با اشاره به این که این سومین نشست از سلسله نشست های قبلی سپس از استقرار دولت پزشکیان است، فرمود: دولت پزشکیان با شعار رفاه بر سر کار آمد و همان ابتدا با مسایلی همانند جنگ روبه رو شد و از نظر دیگر برخی نیروهای داخلی و تعارضات حاضر تا بحال اجازه ندادند این دولت داخل مسیر و اهداف مهم خودش شود. از نظر دیگر قابل ذکر است که ما با نزدیک شدن به سال آینده سند چشم انداز ۱۴۰۴ را داشتیم که بعد از طی دو دهه این سند عملا ناکامی خورده است و حتی در ده سال قبل بعضی اوقات به رشد صفر درصد در حوزه اقتصادی رسیدیم. این اوضاع فلاکت باری است که میخواستیم قوت اول منطقه شویم و حال سوال این است که چرا این سند ناکامی خورد و مشکل مهم کجاست؟ آیا آقای پزشکیان با دولت وفاق میتواند مشکل را حل کند و ما را به ساحل امن رساند؟
نسخه اقتصادی برای اقتصاد ایران جواب نمیدهد
در ادامه محسن رنانی به گفتن سخنران مهم برنامه به عیب سخن پرداخت. وی با اصرار بر این که از وی خواسته شده در خصوص چشم انداز اقتصاد ایران مباحثی را نقل کند، گفت: اگر بخواهم دقیقتر به نوشته صحبتم گفتن بدهم نام آن را «از وفاق تا افق» میگذارم چون این گفتن میتواند مفهوم او گفت و گو من را بهتر رساند. من نزدیک به ۸ سالی است در حوزههای اقتصادی دیگر سخن بگویید نمیکنم و زیاد تر در حوزه اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی اقتصادی واز این دست مباحث سخن بگویید میکنم چون به نقطهای رسیدم که حس میکنم اقتصاد ایران داخل مرحلهای شده است که نسخه اقتصادی برای آن جواب نمیدهد. اقتصاد ایران وقتی مشکلاش اقتصادی می بود، سپس سیاسی شد و امروز روانشناختی است و تا گرههای روانشناختی و سیاسی آن حل نشود اقتصاد ایران قابل درمان نیست.
وی با ذکر مثالی فرمود: اقتصاد ایران همانند یک شهرک صنعتی است که قانون و آیین نامه دارد، سند و وام گسترش دارد و یکسری شرکت هم تشکیل شدهاند، اما مدتی است تا زانو آب در این شهرک آمده بالا و شما هر بار بگویید بیایید در این شهرک شرکت بساز و در ازای آن زمین و خانه میدهیم بی تاثییر است چون تا زانو در آن آب است. به این علت تا هنگامی بستر را از سیلاب پاک نکنید نمیتوانید به اندوختهگذاری فکر کنید. اکنون اقتصاد ایران در باتلاق سیاست زمین گیر شده است و هر چه مقدار برای آن نسخه بنویسید درمان نمیشود. ما در انتخابات آمدیم پزشک را عوض کردیم اما آیا درمان رخ میدهد؟ هنگامی گل و لای سر جایش هست و تا این مدت ما چشم اندازی از این که دارند آبهای کف شهرک را جمع میکنند نمیبینیم.
دکتر رنانی اضافه کرد: بر این مبنا معتقدم نسخه اقتصادی فعلا جواب نمیدهد و شرایطی دارد. اول این که باید بیمار به پزشک مطمعن داشته باشد و دوم پزشک به درمان باور داشته باشد. سوم محیط زیست بیمار مناسب درمان باشد چون در یک محیط پر استرس و آلودگی نمیتواند درمان شود. چهارم الگوی زیست بیمار مشابه با درمان باشد. پنجم این که پزشک در فروش دارو منافع نداشته باشد و در جایی که گروههای ذینفع در دستگاه سیاست گذاری نفوذ دارند درمان اتفاق نمیافتد. هنگامی ساختار سیاستگذار رانتی باشد، و با فروش مجوز و فساد زنده باشد شما هر چه مقدار پیشنهاد اقتصادی کنی این بیمار درمان نمیشود. الان شرایط اقتصاد ایران به طوری نیست که برایش نسخه بنویسی چون نه بیمار عزم آن دارد خوب شود، چون قسمت خصوصی ما هم به رانت عادت کرده و با آن زنده است و این چنین سیاستگذار هم تصمیم درمان ندارد. چون رانتی که قسمت خصوص میبرد سیاستگذار هم در آن شریک است و سیاستی که قابل اجرا نباشد هزینههای خود را بر جای میگذارد و منافعی تشکیل نمیکند. همانند سند چشم انداز ۲۰ ساله که هزینهاش را بر جای گذاشت و تورمش را خلق کرد و نهایتا ۱۵ درصدش اجرا شد و ۸۵ درصدش بر باد رفت.
بدون عقلانیت به جواب نمیرسیم
این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان با بر شمردن اصول اقتصادی گفت: اصول اقتصاد چند اصل اساسی دارد. یکی از اصولش عقلانیت است و اگر جامعهای عقلانی نمیاندیشد به کار او نمیآید. اصول دومش هزینه مبادله صفر است یعنی هزینههایی که نباید باشد ولی هست. برآوردم این است هزینه مبادله در ایران بین ۴۰ تا ۵۰ درصد است. یک سری اصول فرعی هم در علم اقتصاد داریم همانند این که علم اقتصاد برای جامعه بالغ است و اگر جامعهای سناش بالا باشد اما رفتارها کودکانه باشد به درد نمیخورد. اصول فرعی علم اقتصاد زیاد است. اما مهمتریناش عقلانیت است. ما امکان پذیر عقل یا هوش داشته باشیم اما عقلانیت نداشته باشیم همانند بچهای که هوشش زیاد بالاست ولی زیاد سر به هواست. عقلانیت شدت کاربرد عقل و هوش است.
دکتر رنانی با گفتن این که گسترش یعنی توانایی یک ملت برای تبدیل عقل و ضریب هوشی به عقلانیت، ادامه سخنان خود را با مطرح این سوال که آیا در ایران امکان حرکت عقلانی وجود دارد؟ جستوجو کرد و او گفت: من معتقدم وجود ندارد. در واقع بسترش برای این اتفاق فراهم نیست. چون ظرفیت عقلانیت جامعه باید بالا باشد، رفتارهایش عقلانی باشد. اکنون چرا نمیشود عقلانی باشد؟ ما در اقتصاد ۵ سطح بی ثباتی و تحول داریم. به این علت باید ببینیم عقلانیت ما در کدام سطح فریز می شود؟ سطح اول مطمعن است. سطح دوم ریسک نرمال است ریسک معمول این است که زیاد از رفتارهای ما در آن ریسک است و ما بخاطر آن ریسک نمیتوانیم برنامه خود را به هم بریزیم. قسمت دیگر ریسک نامعمول است که فرد در این ریسک تصمیم میگیرد اما شدت عمل را کم میکند. اما سطح سوم اقتصاد نااطمینانی و عدم قطعیت است که آن را نه میشناسیم نه گمان میدهیم آن را را گمان بزنم. نااطمینانی هم دو سطح ساده و پیچیده دارد که اولی مدیریت پذیر است و دومی مدیریت پذیر نیست. اگر نااطمینانی ساده باشد عقلانیت متوقف نمیشود اما در مدل نااطمینانی پیچیده، عقلانیت زیاد سخت میشود و امکان تصمیم گیری عقلانی وجود ندارد. در این شرایط به دو جا پناه میبریم. یا به عقل معنایی و شهود پناه میبریم. یعنی جایی که اطلاعات ما کم است به عقل معنایی پناه میبریم. در حالیکه اقتصاد برای عقل ابزاری نوشته شده است نه برای عقل معنایی.
ما داخل یک دوره نااطمینانی پیچیده شدهایم
وی با اصرار بر این که هنگامی در جامعهای نااطمینانی وجود دارد عقل ابزاری پروندهاش بسته میشود و عقل معنایی جای آن را میگیرد، تصریح کرد: چون به عقل ابزاری باید چشم انداز و افق بدهید. علت این که در حوزه اقتصاد سخن بگویید نمیکنم چون علم اقتصاد پاسخی برای ما ندارد. مردم عادی در زندگی روزمره از عقل ابزاری منفعت گیری و محاسبه میکنند اما فردی که از عقل ابزاری منفعت گیری نمیکند کارآفرین است که باید برای پروژه ۲۰ ساله تصمیم بگیرد. معتقدم اقتصاد ما از هنگامی از برجام ناکامی خورد داخل عدم مطمعن پیچیده شد و اگر ما گسترش را شش سطح فکر کنیم ما در طبقه دوم هستیم یعنی در کف و طبقه هشدار. این چنین در رابطه حالت ریسک جامعه در دوره آقای هاشمی دوره ریسک معمول می بود، دوره اقای خاتمی دوره ریسک نامعمول می بود و دوره آقای احمدی نژاد عدم مطمعن می بود. اما اگر تا آخر برجام این عدم مطمعن ساده می بود، از سپس از ناکامی برجام ما داخل دوره عدم مطمعن پیچیده شدهایم که هم چنان وجود دارد.
دکتر رنانی در ادامه اضافه کرد: دولت چهاردهم در شرایطی بر سر کار آمده که دوره عدم مطمعن هست و یقیناً این معجزه است که با شرایط جاری تا این مدت دلار ۲۰۰ هزار تومان نشده است و این مشخص می کند مردم تا این مدت امیدهایی حداقلی دارند و جامعه فکر نمیکند که سرزمین داخل جنگ شود. اما اصل مطمعن و مطمعن این است که اندوختهگذار تصمیم بگیرد روی زمین اندوخته بگذارد. من معتقدم وفاق اگر به افق نیانجامد بی سرانجام است. ما وقتی میتوانم بگوییم وفاق رییس جمهور جواب داد که رییس جمهور هم در سطوح عالی تغییراتی تشکیل کند و هم سطوح عالی توافق کند با جامعه. اگر دولت بخواهد قدمی بردارد باید ببیند برای وفاق بالاخره مردم ایرانیاند یا خیر؟ بالاخره حقوقی دارند یا نه؟ آیا حقوق ایرانیان خارج از سرزمین را به رسمیت میشناسیم یا نه؟ وفاق هم سه سطح دارد؛ وفاق همه با من، وفاق همه با هم و وفاق من با همه. حکومت باید تکلیف خودش را اشکار کند که منظورش کدام وفاق است؟ یعنی آقای پزشکیان باید از سطح شعار بیاید پایینتر و اشکار کند وفاق کی با کی است؟ اگر وفاق همه با هم نباشد کارآفرین از سطح عقل معنایی پایین نمیآید. اگر ارامش داشته باشیم افق روشن است و مطمعن هم داشته باشیم می توانیم بگوییم وفاق همه با من و جواب می دهد. الان دلیلی که جامعه میگوید با آمریکا توافق کنیم این است چون آمریکا وفاق همه با من داشته و به مردم چشم انداز و مطمعن میدهد. حتی چین هم در نوشته تحریمها به آمریکا مدام چون چشم انداز داشته است. اگر دولت هم چشم انداز ندارد نمیشود بگوید وفاق همه با من و با این کار رونق صورت نمیگیرد. آن هم در شرایطی که افق خاکستری است واگر نجنبیم حالت بدتر میشود. به این علت نیازمند وفاق همه با هم هستیم. اینجا دولت پزشکیان باید تکلیف خود را با جامعه اشکار کند.
وفاق باید توافق همه با هم باشد نه فقط حکومت با دولت
این اقتصاددان حوزه گسترش با گفتن این که انتخابات شرط ملزوم را برای وفاق محقق کرد اما شرط کافی محقق نشده است، اضافه کرد: شرط کافی این است که حکومت خودش را برای مردم باورپذیر کند. مردم تا این مدت مطمعن ندارند و خود حاکمیت باید تصمیم بگیرد چه روشی را برای او مباحثه جستوجو کند. مثالش این است صدا و سیما را باز کنید، تکلیف ایرانیهای خارج از سرزمین را روشن کنید و اینها را حل کنید و قدم اول دولت پزشکیان در وفاق همه با من را به همه با هم تبدیل کنید. در این شرایطی که ابتدای کار است دولت باید عمل کند. شرایط مشخص می کند در بزرگترین بحران سیاسی سپس از انقلاب یعنی جنگ بین ایران و اسراییل دلار ۱۰ درصد بالا رفت این بخاطر دولت نیست این بخاطر مطمعن حداقلی مردم است و نظام سیاسی زیاد زمان ندارد.
وی با اصرار بر این که هر کس تعهدی به وفاق و آینده این سرزمین دارد باید قصه وفاق را ابتدا خلق کند، افزود: قصهای خلاق است که با وجود بازیگران خلق شود. یعنی قصه وفاق با وجود منتقدان و مخالفان و محرومین هم باید باشد. نمیشود ۹۹ درصد از بازیگران را حذف کرد و از وفاق سخن بگویید کرد. اکنون منبع های رانت طبیعی همه شده و فقط رانت قانونی مانده است اما رانت قانونی تا یک حدی جواب میدهد. به محض این که به فردی دادی گروه دیگر سر بر میآورد و به این علت حکومت نمیتواند بیشتر از این رانت بدهد. چون جامعه این رانت را در یک بزنگاه تاریخی از آن گروه دیگر میگیرد. نمونه وفاق همانند دولت شیلی است که وفاق کردند تا یک رانت دموکراتیک صورت بگیرد اما هیچ یک از مقامات قبلی محاکمه نشوند. نزدیک به ۱۵ سال دوره گذار طول کشید تا بدون خون به آن برسند. کاری که در آفریقای جنوبی هم اتفاق افتاد. آنجا هم امکانات و رانت بازتوزیع نمیشد و سفیدها ناچار شدند که اگر بخواهند بمانند باید همین ساختار را با سیاهها نیز تقسیم کنند .بر این مبنا نباید بگذاریم همه زمانها را از دست بدهیم سپس مذاکره کنیم. توانایی شیلی و آفریقا جلوی ماست و هنگامی دوره رانتها همه شده است باید توانایی گفتگو داشته باشیم اما این توانایی نه در حکومت نه در روشنفکران فعلا وجود ندارد و مشکل اینجاست که ما هم ناتوانیم.
در انتخابات تازه اشکار شد هم حکومت هم مردم به هم پناه آوردند و زمان خوبی است که ما این نقطه اشتراک را جدی بگیریم و رهایش نکنیم و جامعه و نهادهای مدنی با سوال، مقاله، تشکیل کلیپ و … نقد و شراکت را رها نکند. این چنین ملزوم است در کنار وفاق، مسائل کوچک را حل کنیم. من معتقدم جامعه خودش هم اغاز کند در درون خودشان در رابطه مسایل ملی به وفاق برسند بازیگران مدنی باید ببینید چه کار می تواند کند؟ و از حکومت بخواهد چه کار کند؟
حکومت متولی گسترش است
دکتر محسن رنانی در انتهای مراسم در جلسه سوال و جواب به سوال اقتصادآنلاین مبنی بر این که آیا حکومتها میتوانند سکاندار گسترش باشند و منبع های ملی را صرف آن کنند؟ هم جواب داد: حکومت چه بخواهد چه نخواهد سکاندار گسترش است. حکومت اگر سیاستی نورزد این هم نوعی سیاست است و بر اقتصاد تاثییر میگذارد. چون قواعد بازی را قسمت حکومت مینویسد و حکومت باید بر درست اجرا شدن قوانین نظارت کند و اگر قاعده گذار بازی گسترش را نخواهد گسترش رخ نمیدهد. اما سکانداری است که مواظب قواعد بازی است و نباید در بازی دخالت کند. حکومت داور گسترش است و گسترش هنگامی است که همه حس کنند زیاد تر پایشان به توپ میرسد. بعد حکومت خواه ناخواه سکاندار گسترش است اما سکاندار میتواند گسترش خواه باشد یا نباشد. از نظر دیگر قابل ذکر است که توانایی عقب نشینی و تجدید نظر و راوداری در دنیای تازه مهم است. اما جامعه ما در روبه رو این تحول هو می کند، طعنه میزند و توانایی تجدیدنظر را از حکومت میگیرد اما ما باید کمکش کنیم و مطمعن به نفس بدهیم تا تجدیدنظر کند. باید بستر توانایی تجدیدنظر و فضایش را ما تشکیل کنیم. اما دیکتاتوری جو تشکیل میکنیم و هو میکنیم به این علت این عدم تحول بخشیاش به جامعه برمیگردد و اگر او ناتوان است ما نیز ناتوانیم .آنچه امروز در آن قرار داریم دستپخت همه ماست و این ملغمه سیاسی همه ما در آن شراکت داشتیم.
منبع :
اقتصادآنلاین
دسته بندی مطالب
اقتصاد
منبع