هدیه ای که پیامبر(ص) به بهترین دیپلمات خود دادند_خبررسان

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، یادواره ادبی «پرچمدار تسبیح» شامگاه جمعه، ۱۸ آبان‌ماه مقارن با شام شهادت حضرت جعفر بن ابی طالب(ع) با وجود جمعی از اهالی فرهنگ و ادب کشورهای ایران، هند، پاکستان و افغانستان با اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندیران برگزار شد.

سید سلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن، در ابتدای این نشست با اشاره به نماز تسبیح یا همان نماز جعفر طیار اظهار کرد: حضرت محمد مصطفی(ص) این نماز را بعد از برگشت جعفر بن ابی‌طالب از ماموریت حبشه و به ‌جهت سپاس از زحماتش به‌گفتن هدیه به او القاء فرمودند. القای این نماز جلیل القدر از سوی حضرت خاتم الانبیاء(ص) به او، نشان‌دهنده مقام برجسته عرفانی جعفر طَیّار (ع) است.

وی با گفتن این که نماز جعفر طیار مشتمل بر چهار ذکر قرآنی که حاوی جمال و جلال الهی، تنزیه، تحمید، تهلیل و تکبیر الهی است، افزود: تکرار اذکار در قیام، رکوع، سجود و قعود، اشارت بدان است که در همه حال باید یه یاد محبوب و در جهت او می بود. تکرار اذکار برای ملکه شدن و رسوخ آن در دل و جان مجاهد عاشق است. آمرزش گناهان و برآورده شدن حاجات از آثار گفتن شده برای نماز جعفر طَیّار (ع) است.

سید سلمان صفوی در ادامه گفت: یادم هست برخی انقلابیون مومن علیه رژیم طاغوت، جمعه‌ها نماز جعفر طیار را می‌خواندند و از قوت و قوت معنوی آن برای مبارزه با شاه و سلطه آمریکا در ایران مدد می‌گرفتند. یک روز یکی از رفقا را دیدم که در خط مقدم جبهه در جنوب لبنان در یکی از پایگاه‌های فلسطینی با طمانینه، نماز جعفر طَیّار را روز جمعه می‌خواند. زیاد صحنه زیبایی می بود، جمع عرفان و جهاد، خضوع در روبه رو خدا و قیام در روبه رو دشمن خدا.

رئیس آکادمی مطالعات لندن تصریح کرد: امروز نیز نماز جعفر طَیّار(ع) انرژی معنوی برای مجاهدین جبهه مقاومت علیه استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌المللی است.

وی با اصرار بر این که مبارزه با دشمن غدار بیرونی بدون مبارزه با دشمن درونی(نفس اماره) مخلصانه نمی‌شود، یادآور شد: جهاد اکبر زیر بنای جهاد اصغر است و نماز جعفر طَیّار (ع) یکی از اعمال عرفانی جهاد اکبر است. نماز جعفر طَیّار ، نماد و پرچم عرفان اجتماعی است. عرفان قرآنی با جهاد و انفاق و تعاون اجتماعی هم‌ساز می باشند. نماز جعفر طیار مشخص می کند که نمازهای مستحبی برای عده‌ای پیرمرد بیکار نیست؛ بلکه بهترین سردار و دیپلمات صدر اسلام جایزه موفقیتش در ماموریت نماز مستحبی است. ذوالجناحین (جعفر طیار) با دو بال به سوی حضرت عشق پرواز کرد؛ بال جهاد و بال عرفان، ذکر و عمل، نماز و جهاد. جعفر بن ابی طالب  به «طَیّار» و «ذوالجناحین» بعد از شهادت و از دست‌دادن دو دستش ملقب گشت. او این چنین در زمان حیاتش ملقب به «ابوالمساکین»؛ به علت پشتیبانی فقرا و مساکین می بود.

سید مسعود علوی تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، در ادامه این نشست با گفتن این که حضرت جعفر بن ابی‌طالب در ابعاد گوناگون شخصیتی دارای جایگاه ممتاز و شاخصی در جهان اسلام است، او گفت: در معنویت و توحید، در شجاعت و جنگاوری، در سیاست و دیپلماسی، در فصاحت و سخنوری و در موارد زیاد فرد دیگر که در تاریخ و متون اسلامی مرقوم و باقی مانده‌اند، ایشان به گفتن یک الگو نقل است؛ شخصیتی که فراتر از گستره تاریخ برای همه زمان‌ها الگو و اسوه باقی خواهد ماند.

علوی‌تبار با گفتن این که ایشان فردی است که مطابق فرموده حضرت ختمی مرتبت(ص) در قیامت یکی از چهار پرچمدار امت اسلام است که پرچم تسبیح در دستان او قرار دارد، افزود: سعه وجودی و معنویت حضرت جعفر بن ابی‌طالب (ع)  به طوری می بود که از جانب پیغمبر نماز تسبیح به ایشان اهدا می‌شود؛ نمازی که معصومین(ع ) خود را ملزم به اقامه آن می‌دانستند.

به حرف های او؛ جعفر بن ابیطالب فردی است که در فضیلت و برتری در رتبه سپس از معصوم قرار دارد، آنجا حضرت محمد(ص) خطاب به بانو فاطمه زهرا (س) سپس از معصومین (ع) حمزه و جعفر را با فضیلت‌ترین افراد خاندان خود می‌داند. فردی که أئمه هدی (ع) انتساب خود به او را مایه فخر و مباهات می‌دانستند و آیاتی از کلام نورانی خدا نیز بر فضایل او منطبق است. امام علی علیه السلام در روبه رو اعضای شورای شش نفره، امام حسن (ع) در برابر معاویه، امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به لشکر ابن سعد، و امام سجاد(ع) در خطبه خود در شام انتساب خود به جعفر بن ابی‌طالب را مایه عزت و مباهات دانسته‌اند.

این کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در آخر اضافه کرد: در جنگ موته که در انتقام به شهادت رسیدن سفیر پیغمبر توسط عوامل ابر قوت آن دوران(روم) به وقوع مدام می بود، عزت اسلام و اراده و باور بی‌نظیر مسلمین با رشادت‌ها و شهادت مجاهدانی چون جعفر بن ابی‌طالب، زید بن حارثه و عبدالله ابن رواحه به خوبی برای دشمنان جهانی امت اسلام نمایان و برای آنان مسجل شد بر خلاف برتری عددی نفرات و تجهیزات نظامی خود، توان رویارویی با قوت اراده و ایمان مسلمانان را ندارند. قوت باور و ایمانی که در برهه جاری نیز ناظر انعکاس مجدد آن در وجود رزمندگان و مجاهدان جبهه مقاومت همانند شهید سید حسن نصرالله، شهید هنیه، شهید یحیی سنوار، شهید صفی الدین، شهید نیلفروشان و … هستیم.

در این برنامه که با بداهه نویسی محسن شعبانی و مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه می بود شاعران و هنرمندانی چون علیرضا قزوه، سید سلمان صفوی،  ایرج قنبری، کمیل کاشانی، سید مسعود علوی تبار، سید فکر مهدی، رسول شریفی، عمادالدین ربانی، علی مزمل، محمد عشرت صغیر، ناصر دوستی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، پروانه نجاتی، حمیده پارسافر، میترا ملک محمدی، فرزانه قربانی، معصومه توکلی، نیره جهانشاهی، نگین نقیبی، صبا فیروزی، سارا عبداللهی‌فر،  و زهرا حاجی پور وجود داشتند. شاعران در بخشی از این مراسم، تازه ترین سروده‌های خود را به مقام جناب جعفر ابن ابی‌طالب تقدیم کردند که قسمت‌هایی از آن را می‌توانید در ادامه بخوانید:

کمیل کاشانی

 

چه مقدار انس به او حضرت پیمبر داشت

همان نخست به اسلام، عشق و باور داشت

و می بود خَلقاً و خُلقاً همانند پیغمبر

که طینتش نبوی می بود و عطر حیدر داشت

فردی که خواند پیمبر “ابوالمساکینش”

ز سفره کرمش جود لقمه‌ها بر داشت

گرفت لحن صمیمانه‌اش نجاشی را

چو خواند آنچه کز آیات نور از بر داشت

شهید موته نخستین دفاع کننده اسلام

که زخم تیغ به باغ تنش مکرر داشت

خدا دو بال به او جای دست‌هایش داد

که پا به پای ملک در بهشت، شهپر داشت

مدینه مویه‌کنان همنوای پیغمبر

برای جعفر طیار دیده تر داشت

شنید روضه دست قلم‌قلم شده را

چه ناله‌ها که علی در غم برادر داشت

چه مقدار قصه عباس همانند جعفر می بود

ولی حکایت عباس سوز دیگر داشت

حسین فاطمه هم عصر روز عاشورا

به افتخار از او او گفت و ذکر جعفر داشت

***

نغمه مستشار نظامی

 

یار مولایی اگر، باید که از دل یار باشی

جعفر طیار باشی؛ میثم تمار باشی

زن اگر همچون، سمیه، مرد اگر همانند یاسر

تا چراغ راه فرزندی چنان عمار باشی

چون ابوذر پیر عشق حضرت مولا بمانی

همچو جابر تا نهایت تشنه دیدار باشی

رهرو مقداد و در راه بصیرت بی‌مهابا

یار دین عشق، در حرکت و در گفتار باشی

همچو سلمان جان و دل را در ره جانان بخواهی

حمزه باشی! تا شهادت دشمن کفار باشی

مرد میدان؛ شیر غران؛ حمزه ما حاج قاسم

یار مولا همدل و همراه آقا حاج قاسم

***

ایرج قنبری

 

هرجا بروی خاطر‌ه‌ای از یار است

خوشبخت دلی که تشنه دیدار است

شعله شدن و سوختن و دود شدن

مفهوم نماز جعفر طیار است

***

پروانه نجاتی

 

درخت قدیمی تاریخ برگ ریز ندارد

شکوفه می‌کند و با غزل ستیز ندارد

ورق ورق به شهادت که می رسد  ارتباط او

چطور جعفر  را اینقدر گرامی ندارد؟

نماز جعفر طیار حس خوب و لطیفی است

که غصه دار بفهمد چهار چیز ندارد:

صفای حس طمأنینه،صبر ،خاطر آرام

تمرکز شوق زمان کم شدن و خیز ندارد

سفیر حضرت طاهاست، پیش شاه مسیحی

کلام معنوی‌اش لحن تند و تیز ندارد

شهید معرکه  در موته می بود و تا دم آخر

دو دست داده ولی عجز ناله‌خیز ندارد

رسول حرف های که فردا دو بال جای دو دست است

فرشته واهمه روز رستخیز ندارد

مرام جعفر طیار عین حضرت عباس

کتاب غیرت او واژه گریز ندارد

که ایستاد بجنگد، که ایستاد بمیرد

که انتظار ز دستان خویش نیز ندارد

اگر شهید نباشیم مرگ روزی ما هست

بهار عمر مگر فصل برگ‌ریز ندارد؟

***

سید مسعود علوی تبار

 

اندیشه فرو مانده و دل جامه دریده

در کار تو ای صاحب دستان بریده

سلطان حبش گشت به دست تو مسلمان

ای چشم تو جز دین خدا هیچ ندیده

در جنه فردوس خدا غبطه طوبی است

آن شاخه که تقدیر ز دستان تو چیده

گلبرگ نخستین گل سرخ شهادت

از آل ابیطالبی ای نور دو دیده

تا سینه شکافند ز داغ تو دو عالم

شمشیر قساوت ز تو پیکر بدریده

ارباب شجاعت به تو نازید که در دهر

چون صحنه جنگ آوری ات چشم ندیده

مسعود به خود هیچ ز داغت ننویسد

دل سخن بگویید اندوه تو را پیش کشیده

ای روح به همراه ملائک طیران کن

رو سوی جنان جعفر طیار رسیده

***

رسول شریفی

 

از دین خدا سخت هوا داری کرد

یک عمر در این راه فداکاری کرد

از جعفر طیار بباید آموخت

آن روز که بی‌دست علمداری کرد

***

سید حکیم بینش (افغانستان)

 

مجدد سخن شهید و زبان من الکن…

فقط نه من که زبان جهان من الکن…

نه من به سبک و سیاق تازه سخن زدم

وضو گرفتم اگر از شهید سخن زدم

همیشه نقشۀ راه است سخن او؛ زیباست

شهید در دل تاریخ پرچمش بالاست

به هر قدم که گذاری نشانی از شهداست

همه راه سفر را قدم قدم با ماست

مسافران زمانیم؛ عابر عاشق

سلام ما به نخستین مهاجر عاشق

ملاحتی که کرامات حمزه را برده

فردی که در حبش آیات غمزه را برده

چطور سخن زدی پادشاه عاشق شد

به یک تلاوت تو بارگاه عاشق شد

چه حرف های‌ای به نجاشی که او گفت: او با ماست

اشاره کرد به قلبش که خانه‌اش اینجاست

فردی همانند علی، من تصورم از توست

فردی همانند تو، عباس؛ خوش بَر و ابروست

تو ناشناخته‌ای این شگفت نیست که ما

نخوانده‌ایم تو را خط‌به‌ خط  شهید خدا!

ببخش اگر به نمازت کنایه‌ها گفتیم

اگر به راز و نیازت کنایه‌ها گفتیم

شگفت راز سترگی گذاشتی از خود

نگو که ارث بزرگی گذاشتی از خود

تو را به کیفیت آن نمازِ جان‌افزا

بگیر دست مرا زنگ ساعت فردا

شهید در قد و قامت، تو را برازنده است

شهید لالۀ سرخی که تا ابد زنده است

***

میترا ملک محمدی

 

بر تو سلام جعفر و بر اقتدار تو

بر سینه‌‌ی ستبر تو، بر کارزار تو

بر تو سلام مرد شجاع نبردها

هنگامی که خنده می‌زدی بر زخم و دردها

بر زخمهای پیکرت از روبرو سلام

پیروزمند صحنه‌ هر او مباحثه سلام

جعفر سلام برتو و خیل مهاجران

سخن تو با نجاشی و، برگشت مشرکان!

از آیه‌های سوره‌ی مریم اغاز شد

از معجزات حضرت خاتم اغاز شد

حق را که از زبان بلیغ تو می‌شنید،

بر روح و جان عاشق او نور حق دمید

نطق تو پادشاه حبش را مجاب کرد

حق را شنید و دین تورا انتخاب کرد

فرزند پاکپاز ابوطالب دلیر،

هنگامه‌ی نبرد تو ای مرد بی‌نظیر،

تسبیح گوی رزم تو خیل فرشته‌ها

پاداش بازوان تو را میدهد خدا

جعفر سفیر خاتم نور و هدایتی

از آیه‌های حق  بگو از نو حکایتی؛

از جنگ، از رشادت و، از اسقامتت.

از دعوا‌ بر صفوف عدو، از شهامتت

بر جان پاک و طاهر تو تا ابد درود

بر مادر تو فاطمه بنت اسد درود

 پرواز کن بهشت برین جایگاه تو

صدها فرشته حلقه زده دور ماه تو

پر باز کن همانند ملائک به بیکران

جعفر مبارک است عروج‌ات به آسمان

***

نگین نقیبی

 

 به نام نامی حق‌ و به نام خالق دادار

به نام حضرت خاتم، به نام حیدر کرّار

بین سیل غم ها و بین نا امیدی‌ها

شده مشکل‌گشای من، نماز جعفر طیّار

چطور توصیف تو گویم، زبانْ قاصر، قلم سنگین

تویی جان رسول‌الله، تویی سرحلقه‌ ابرار

فدای جذبه‌ی نامت عموی حضرت عبّاس

که از هاشم نسب داری و سرداری و پرچمدار

تو در خلقت تو در طینت، تو در صورت تو در سیرت

همانند مصطفی هستی که حُسنت مانده بی‌تکذیب

تویی آنکه امیرالمؤمنین در وصفتان فرمود:

اگر بودی، دگر آتش نبوده است و آن در و دیوار

تویی ابن ابی طالب، امیر ذوالجناحینی

که شیری بوده‌ای تنها، بین عرصه‌ پیکار

شنیدم لشکر دشمن، دو  دستت را قلم کردند

شنیدم از می نابِ شهادت کرده‌ای افطار

 به پابوس قدمهایت، دل من آمده این‌بار

ببین اشک روان من، به مهرت می‌کند اقرار

اجابت کن دعایم را، خداوندا شهیدم کن

“به مقطوع الیدینِ جنگ موته، جعفر طیّار”

***

ناصر دوستی

 

شیر، فرمانده نستوه خودش می بود و خودش

چون علی محکم و بِشکوه خودش می بود و خودش

در دل لشکری از کاه رجز می خواند و

می بود چون حمزه، چنان کوه خودش می بود و خودش

چون علی میمنه و میسره را ریخت به هم

در دل لشکرِ زیاد خودش می بود و خودش

یک تنه زد به دل لشکر زیاد و نبوده است

در دلش ذرّه ای اندوه خودش می بود و خودش

پیکرش زخم! سرش زخم! سراپایش زخم!

غرق خون یک تنِ مجروح خودش می بود و خودش

چشم هایش پُر از اشک، از همه بارانی تر!

در جدل همانند علی از همه طوفانی تر

آمده صفدری از طایفه صف شکنان

“شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان”

“زیر شمشیر غمش رقص‌کنان” و سرمست

“پیرهن چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست”

با رجزخوانی او دشت تلاطم می‌کرد

شیر می آمد و شمشیر تبسّم می‌کرد

حمزه گویا به اُحد هو زده یک بار دگر

جانب رزم، علی آمده یک بار دگر

پسر بنت اسد طنطنه را برهم زد

تیغ بر میسره زد،، میمنه را برهم زد!

یک دفعه بر دل گُل شعله‌ای از نار افتاد

آه! یک گُل وسط لشکری از خار افتاد

گره از کار به یک دست اگر وا می شد

شُست از دست خودش دست که از کار افتاد

به تن بی سپر و زخمی سردار رسید

گُذر هرچه که شمشیر به پیکار افتاد

می بود یک بار امانت به سر شانه مرد

از سر شانه غیرت ولی این بار افتاد

موته در علقمه تکرار شد آری این بار

همه دیدند که در علقمه سردار افتاد

اوج این مرثیه این است که دستانش رفت

همه دیدند علم از دست علمدار افتاد

شور چشمان پسر فاطمه را چشم زدند

سنگ بر آینه از کینه و از خشم زدند

مقتل موته پُر از هلهله و همهمه می بود

دستش افتاد در آن معرکه بی واهمه می بود

دستش افتاد ولی کوس عقب گرد نزد

حرفی از سازشِ با دشمن نامرد نزد

دستش افتاد ولی تابع دژخیم نشد  

کوه غیرت ولی آماده تسلیم نشد

شیر حق از نفس افتاد ولی از پا نه

رفت از دست دو دستش علمش امّا نه

این چه داغیست که از آن کمر کوه ناکامی

داغ جعفر به دل حیدر کرار نشست

گرچه که موته دو دست از تن سردار گرفت

جعفر از دست خدا رُتبه طیّار گرفت

***

سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

 

تا محمد همدمی چون جعفرطیار داشت

کی غمی درسینه از نامردی کفار داشت

همانند حمزه جانفشانی کرد تا آخر عمر

در مسیرحق دلی آماده پیکار داشت

می بود پشتیبان زهرا و علی با جان و دل

در تکاپوی شهادت حسرت زیاد داشت

با یتیمان مهربان می بود و همانند مرتضی

بر لبانش شوری از “اَلجار ثُمَ الدّار” داشت

نور چشمان ابوطالب گرامی مصطفی

دست‌هایی باسخاوت همانند گندم‌زار داشت

کوه صبر و روح تقوی می بود و همانند علی

درنگاه روشن خود مخزن‌الاسرار داشت

آن شهیدی که چنان عباس با لب‌های خشک

زیرباران شهادت نیت افطار داشت

دست ساقی هم همانند دست جعفر قطع شد

در عزای او پیمبر دیده‌ای خونبار داشت

حضرت اسماء خبردارد از اوصافش، بخوان

خاطراتی را که ازاین مرد بی تکرار داشت

***

فرزانه قربانی

 مرد شجاع ذو الجناحین

پشتیبانی گر پیغمبرش می بود

جان دادنِ در راه اسلام

همانند علی در باورش می بود

در کربلای سرخ موته

پرچم به دست جعفر افتاد

هنگامی که دستش را بریدند

چون لاله های پرپر افتاد

پرواز را از بس بلد می بود

از آسمان ها سر درآورد

حتی برای آن دو بالش

 روزی بهشت بغل واکرد

در معرکه با بال خونین

هنگامی که راهی سفر شد

از غصه هجر برادر

قلب علی خونین جگر شد

در آسمان ها سِیر می کرد

دل را به عشقی جاودان داد

اسلام می بالد به این مرد

چون با دهان روزه جان داد

از بس کریم و مهربان می بود

بابای مسکینان لقب داشت

دائم بین کیسه ی خود

همانند علی نان و رطب داشت

جنگاوری بی ادعا که

از خود پسندی ها بَری می بود

دستان او در رزم و پیکار

چون ذوالفقار حیدری می بود

ای کاش جعفر می بود آن روز

دستان مولا را که بستند

در کوچه‌ها هنگامی که کفار

پهلوی زهرا را شکستند

***

محمد عشرت صغیر (شاه جهانپور، هند)

 

امید به فرجام سعادت داریم

در سینه خود شوق شهادت داریم

نسبت به تو و رزم علی‌گونه تو

ای جعفر طیار ارادت داریم

***

زهرا حاجی پور

 

بخوان نماز محبت که عشق بیدار است

به سوی منزل خورشید راه زیاد است

زده است معرکه بر هم به برق چشم تو تیغ

چه جای ماندن مشرک بین پیکار است

برای کوه برادر برای دشت پناه

فردی که یک‌تنه سلمان و زید و عمار است

 ادامه یافته چون رشته کوه، غیرت تو

 سلاله تو حسین شهید را یار است

چو سروهای بر آورده سر به تکیه ی هم

به جنگ آوری ات گرم ،پشت کرّار است

بریده باد دودستی که از تو بال برید

تویی که روح بلندت به عرش طیار است

***

علی مزمل (لاهور، پاکستان)

 

بین رزمگه ضرغام جعفر

شهید امت اسلام جعفر

نبی او را لقب داده است طیار

به جنت آسمان انعام جعفر

***

سید فکر مهدی(پانا ، هندوستان)

 

اگر  با اهل عرفان یار هستی

ز عشق از جان و دل سرشار هستی

دمادم حب حق در سینه توست

محب جعفر طیار هستی

***

عمادالدین ربانی

 

جز سخن عشق هیچ چیز ندیدی

غیر هوالعشق هیچ جا نشنیدی

من نرسیدم به فهمیدن راز گل سرخ

جعفر طیار! با نماز رسیدی

دشمن حیدر بریده باد دو دستش

از همه غیر از خداش دست کشیدی

دست خدا خواندت شهید غم عشق

بال درآوردی از خوشی و پریدی

***

نیره جهانشاهی

 

از ظلمت شب دری گشودی

بر روی پرستوان دربند

بی خواهش دل همیشه بودی

بر حکم ولیِ خویش پابند

چون باد صبا گره گشودی

از رایحه و نسیم احمد

در قلب مسیح خوش نشاندی

آوازه ی مصحف محمد

با همت بی کوتاه تو شد

آئین محمدی جهانگیر

همانند چراغ پر فروغی

تابید به دشت وهم شبگیر

بال و پر مرتضی تو بودی

احمد ز تو می‌گرفت آرام

در فتنه شوم اگر تو بودی

نامرد نمی گرفت آن جام

قدر تو بلند چون نمازت

در پیچ و خم قنوت هر دین

تابنده می بود همیشه نامت

در پرتو جان‌فزای یاسین

بازوی تو را چو بوسه‌ای زد

آن خنجر کینه تبهکار

شد هدیه تو را دو بال پرواز

تا پر بزنی همیشه طیّار!

در روز نشور داده دستت

چون پرچم پر فروغ تسبیح

هر کس که گرفت گوشه ی آن

بی شک بکنی به لطف تلمیح

انتهای مطلب/