روانشناسی کوچینگ چیست و چه کاربردی دارد؟
                روانشناسی کوچینگ حوزه متنوع و جذابی برای ترکیب اصول روانشناسی و تکنیکهای کوچینگ است که بسیار مورد توجه قرار گرفته و اکنون به طور فزایندهای در تمام جهان مورد استفاده قرار میگیرد. در این حوزه از تکنیکهای روانشناسی در کوچینگ استفاده میشود که با کمک آنها میتوان زندگی افراد را بهبود بخشید. در واقع روانشناسی کوچینگ همان استفاده از تکنیکهای راهنمایی و مشاوره برای بهبود کیفیت زندگی مراجعان و دستیابی به اهداف آنها است.
تعریف دقیق روانشناسی کوچینگ
منظور از کوچینگ در روانشناسی، بررسی شناخت، احساسات و مطالعه رفتار در فرایند کوچینگ است که باعث درک عمیقتر و بهبود عملکرد خواهد شد. کوچینگ در روانشناسی روی هدف افراد تمرکز دارد. کوچها در این نوع روانشناسی از مباحث مربوط به روانشناسی در جلسات خود استفاده کرده و تلاش دارند تا با تحلیل احساسات، رفتار و شناخت بیشتر مراجعهکنندگان، درک عمیقی از آنها پیدا کنند. به طور کلی این نوع روانشناسی از روانشناسی مثبتگرا، اجتماعی و انسانگرا تاثیر میپذیرد.
همانطور که یک مربی یا کوچ وظیفه هدایت مشتریان به سمت اهداف را دارد، در روانشناسی از نوع کوچینگ نیز رویکردهایی به کار گرفته میشود که از طریق آن بتوان مراجعهکنندگان را به اهداف رسانده و نقش فعال و مسئولانه ایفا کرد.
کوچینگ چه تفاوتی با روانشناسی دارد؟
سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است که تفاوت بین کوچینگ و روانشناسی در چیست؟ افراد مختلف میتوانند با پشت سر گذاشتن دورههای پیچیده کوچینگ در سازمانهای مختلف، مجوز مربیگری را دریافت کنند. در این سازمانها یا مراکز، مهارتها و دورههای مختلف برگزار میشود که با آموختن آنها میتوان به کوچینگ مشغول شد. در حالی که روانشناسان با دریافت مدرک دانشگاهی و پشت سر گذاشتن تحصیلات در این رشته، عنوان مشاور را دریافت میکنند.
- در صورتی که یک کوچ بتواند مباحث روانشناسی را نیز آموزش ببیند، کار کوچ و روانشناسی به طور همزمان و در روانشناسی کوچینگ انجام خواهد شد. در حالی که روانشناسان بدون مهارتهای کوچینگ تنها به شغل مشاوره مشغول هستند.
 - کوچها تا زمان حصول نتایج و رسیدن مراجعهکننده به اهداف تعیین شده با آنها همراه هستند. در حالی که روانشناسان برای پیگیری نتایج وظیفهای نداشته و مراجعهکننده موظف است برای پیگیری درمان به مشاور یا روانشناس مراجعه کند.
 - یک کوچ در صورت آشنایی با پایههای روانشناسی، امکان تشخیص مشکلات بالینی در مراجعهکننده را خواهد داشت. با این حال، برای درمان باید او را به یک درمانگر ارجاع داد. وظیفه اصلی یک مربی تاکید روی زمان حال و آینده است. در حالی که یک روانشناس روی گذشته افراد تمرکز داشته و با بررسی آن، به دنبال حل مشکلات مراجعهکنندگان خواهد بود.
 - کوچها نسبت به روانشناسان آگاهتر و فعالتر هستند. افرادی که به یک کوچ مراجعه میکنند قصد دارند از انرژی و آگاهی کوچها استفاده کرده و برای رسیدن به اهداف، آنها را به کار بگیرند. در حالی که افراد مراجعهکننده نزد یک روانشناس به دنبال یک شنونده بیطرف هستند که قضاوتی درباره آنها نکرده و در نهایت مشاورههای لازم را ارائه کند.
 

مزایای استفاده از روانشناسی کوچینگ
امکان شناسایی اهداف و تمرکز روی آنها:با استفاده از این نوع روانشناسی میتوان اهداف مناسب را شناسایی و بهترین مسیر برای رسیدن به آنها را تعیین کرد.
ایجاد خودآگاهی:به طور کلی این نوع روانشناسی بر خودآگاهی مبتنی بوده و بر اساس آن، مراجعهکننده شناخت بهتری از خود و تواناییهای خود پیدا میکند.
تمرکز روی اهداف و کشف راه حل: کوچینگ روی راه حل و اقدامات عملی تمرکز میکند و در این فرایند به مراجعین کمک خواهد کرد تا با حل مشکلات و چرخههای منفی، راه حلهای خلاقانه و شخصیسازی شده را کشف کنند.
ایجاد تغییرات دائمی:در روانشناسی کوچینگ تلاش میشود تا تغییرات به شکلی مؤثر و به صورت دائمی ایجاد شده و رفتارهای پایدار در زندگی مراجعهکنندگان به وجود بیاید.
ایجاد اهداف واقعی:یک مربی باید ظرفیت و تواناییهای مراجعهکننده خود را شناسایی کرده و بر اساس آن، اهداف واقعگرایانه را به صورت دقیق تعیین کند.
ایجاد انگیزه:در این نوع روانشناسی تلاش میشود از انرژی و انگیزه افراد تنها برای رسیدن به اهداف و پیگیری راهحلهای موثر استفاده شود.
چرا به روانشناسی کوچینگ نیاز داریم؟
روانشناسی از نوع کوچینگ به دلیل ترکیب روانشناسی و کوچینگ به شکل موثر و حرفهای، مهارتهای مورد نیاز برای رسیدن به اهداف مراجعهکنندگان را تعیین میکند. این نوع روانشناسی میتواند به صورت کوتاه مدت همراه با مشاورههای مستقیم باعث ایجاد انتخابهای مثبت، انتقال موفقیتآمیز به آینده و ایجاد یک زندگی شخصی حرفهای شود. سبکهای کوچ در روانشناسی متفاوت بوده و بسته به نوع کوچینگ و نیاز مراجعهکننده تعیین میشوند.
عوامل کلیدی مؤثر در تعیین اثربخشی یک رابطه مربیگری
- ایجاد اعتماد و حفظ آن در طول فرایند کوچینگ
 - توانایی مربی و درک او از مشکلات مراجعهکننده برای مدیریت پاسخها
 - ایجاد یک ارتباط دو طرفه به شکل موثر و مفید
 - توانایی کوچ در یادگیری و رشد مراجعهکننده و تسهیل فرایند رسیدن به اهداف
 - تدوین قرارداد شفاف و روشن طی فرایند کوچینگ
 
چه زمانی باید به یک کوچ مراجعه کرد؟
اکثر افراد در صورتی که مشکلات حل نشدهای از گذشته دارند به روانشناس مراجعه میکنند. در حالی که مراجعه به یک کوچ برای ساختن حال و آینده است. زیرا مربیان تخصص ویژهای برای این کار دارند. هدف اصلی کوچها نیز ساختن آینده است و اغلب روی این موضوع تمرکز دارند، در حالی که روانشناسان بیشتر بر احساسات متمرکز هستند. بنابراین در صورتی که رویای بزرگی در سر دارید و قصد دارید از نظر احساسی و روانی به مراحل بالاتری دست پیدا کنید، روانشناسی کوچینگ گزینه بسیار مناسبی برای شما است. زیرا یک کوچ در روانشناسی، ابتدا به شما در شناسایی اهداف و شفافسازی آنها کمک کرده و سپس تمریناتی را برای دستیابی شما به اهدافتان تعیین میکند. همچنین به شما کمک میکند تا پیشرفت خود را در رسیدن به هدف اندازهگیری کنید.
سخن پایانی
همه ما در مراحلی از زندگی کاری و شخصی ممکن است به روانشناسی کوچ نیاز پیدا کنیم. علاوه بر روانشناس، یک کوچ میتواند در تعیین اهداف، کنترل بهتر مسائل زندگی، حل مشکلات، تضمین آینده و لذت از لحظه حال به ما کمک کند. رویکردی به نام کوچینگ علاوه بر شناسایی مهارتهای مختلف در افراد، در تغییر رفتارها و عادات، تمرکز روی واقعگرایی و نقاط قوت نیز موثر است. پیدا کردن یک کوچ مناسب که علاوه بر تجربه، از سوابق تحصیلی مناسبی نیز برخوردار باشد، اهمیت زیادی دارد. بدین ترتیب مراجعهکنندگان نیز احساس امنیت و راحتی بیشتری خواهند داشت. برای آموزش های بیشتر کوچینگ حتما به وبسایت https://payamesmi.com سر بزنید