برگشت آلمان به دوران اقتصادی شکوفایش زیاد سخت است/ رکود اقتصادی آلمان برای سومین سال در ۲۰۲۵ ادامه اشکار میکند_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
رکود اقتصاد آلمان امسال نیز ادامه خواهد داشت. آنطور که امیر علیزاده، مدیر امور بین الملل اتاق بازرگانی و صنایع «اولم» آلمان و قائممقام اسبق اتاق بازرگانی و صنایع ایران و آلمان، به خبررسان میگوید: «سپس از جنگ جهانی دوم سابقه نداشته است که آلمان برای سه سال پیاپی دچار رکود باشد.»
او این چنین در جواب به این سوال که آیا آلمان به عصر طلایی رشد و شکوفایی اقتصاد خود در ماههای پیش از جنگ اوکراین بازمیگردد نیز توضیح میدهد: «فکر میکنم بهسختی بتواند به این موقعیت دست اشکار کند چون دلایل ساختاریای که وجود دارد بهراحتی حلوفصل نمیشود؛ رشد اقتصادی وقتی به وقوع میپیوندد که دلایل ادواری اقتصاد یعنی نرخ منفعت و تورم اصلاح شوند اما عوامل ساختاریای که نقل شد نیازمند انجام اصلاحات و اندوختهگذاری می باشند.»
مشروح او گفتوگوی خبررسان با قائممقام اسبق اتاق بازرگانی و صنایع ایران و آلمان بدین شرح است.
***
اقتصاد آلمان در یکی از سختترین دوران خود بعد از جنگ جهانی دوم قرار دارد
*به نظر میرسد اقتصاد آلمان اکنون حالت خوبی را سپری نمیکند. برخی بر این باورند که با وجود نقشآفرینی زیاد چشمگیر آنگلا مرکل، صدراعظم اسبق آلمان، در حوزه سیاست خارجی و شناسایی این سرزمین به گفتن یکی از قوتهای بیبدیل در موضوعات سیاسی، به جهت فقدان اصلاحات اقتصادی در دوره او، ارکانی چون برنامهریزی اقتصادی آلمان بهاختصاصی در قسمت طویل مدت نتوانستند به اهداف مورد نظر خود دست اشکار کنند. دیدگاه جناب عالی دراینباره چیست؟
اقتصاد آلمان در یکی از سختترین دوران خود بعد از جنگ جهانی دوم قرار دارد. این سرزمین طی سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ رکود اقتصادی را توانایی کرده و رشد اقتصادی منفی داشته است. این آمار طی سال ۲۰۲۳، منفی ۰.۳ درصد و طی سال ۲۰۲۴ بر پایه برآوردهای موسسات اقتصادی منفی ۰.۱ درصد بوده است؛ به گمان زیادً روال رکود اقتصاد آلمان در سال ۲۰۲۵ که بهتازگی داخل آن شدهایم نیز ادامه خواهد داشت. بر پایه برآورد موسسه پژوهشهای اقتصادی روزنامه «هندلسبلات» آلمان حتی امسال هم رشد اقتصادی منفی خواهد می بود. این در حالی است که بر پایه آمار دیگر موسسات اقتصادی آلمان و پیشبینیهای صورتگرفته از سوی دولت و وزارت اقتصاد این سرزمین، امسال اقتصاد آلمان نیم درصد رشد مثبت خواهد داشت.
رکود سهساله اقتصادی آلمان بعد از جنگ دوم جهانی بیسابقه است
در هر صورت امسال هم مجدد ناظر رکود اقتصادی این سرزمین خواهیم می بود که سپس از جنگ جهانی دوم بیسابقه است. هیچگاه آلمان در زمانزمان اشارهشده (بعد از جنگ دوم جهانی) سه سال پیاپی رکود اقتصادی نداشته است.
انتظار میرود با دقت به این که نرخ منفعت روال کاهشی خود را اغاز کرده است نخستین رشد اقتصادی بعد از دوره رکود در سال ۲۰۲۶ و با بیشتر از یک درصد اتفاق بیفتد.
بحران اقتصادی آلمان فقطً برای این نبوده است که اصلاحات اقتصادی در ۱۶ سال دوران مرکل انجام نشده و این تنها یکی از علتها می بود. مشکل این است که در آلمان اکنون یکسری عوامل ساختاری با یکسری عوامل اقتصادی همزمان شده و به همین خاطر تا این حد سرسخت است.
چین واردات از آلمان را طی یکی دو سال قبل افت داده است
با اهمیت ترین عامل اقتصادی بحران اقتصادی جهانی و ابراز تورم سپس جنگ اوکراین است. تاثییر این بحران بر اقتصاد صادراتمحور آلمان زیاد تر است. اگر برای داشته باشید بحران مالی جهان سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ را آلمانیها با صادرات محصولات خود جبران کردند و از تاثییر منفی آن کاستند اما اکنون امکان این کار را ندارند چراکه آمریکا و چین به گفتن بزرگترین بازارهای وارداتی محصولات آلمان، بهنوعی با مشکلات خودشان دستوپنجه نرم میکنند. بهاختصاصی چینیها که واردات از آلمان را طی یکی دو سال قبل افت دادهاند.
افزایش نرخ منفعت و مشکلات زنجیرههای تامین بر اقتصاد آلمان تاثییر گذاشته است
*چه عوامل اقتصادی فرد دیگر بر این رکود در اقتصاد آلمان تاثییر گذاشته است؟
بانکهای مرکزی اروپا، انگلیس، ژاپن، آمریکا و سوئیس نرخ منفعت را برای مبارزه با تورم افزایش دادند و این یکی از عوامل مهم این رکود است. یک عامل اقتصادی دیگر مشکلات مربوط به زنجیرههای تامین است که بعد از همهگیری بیماری کرونا اغاز شد و تاثیرش را در اقتصاد آلمان، که از همه اقتصادهای سرزمینهای اروپایی جهانیتر و صادراتمحورتر است، گذاشت.
اندوختهگذاری روی زیرساختها در دوران مرکل انجام نشد/ آلمان تا سال ۲۰۳۵ با افتپنج میلیون نیروی کار مواجه است
*عوامل ساختاریای که اشاره کردید کداماند؟
در ۲۰ سال قبل، و بهاختصاصی در دوران مرکل، در زیرساختها اندوختهگذاری نشد؛ بهاختصاصی در زیرساختهای حملونقل و دیجیتال سرزمین. عامل ساختاری مهم دیگر که بهراحتی قابل از بین بردن و رجوع نیست و در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده بهمراتب سهمگینتر هم خواهد شد روال جمعیت شناختی سرزمین آلمان است.
نسل «بیبی بومرز» که در دوران انفجار جمعیتی دهههای ۵۰ و ۶۰ به دنیا آمدند در حال بازنشسته شدن می باشند و تا سال ۲۰۳۵ آخرین بازماندههای آن نسل داخل دوران بازنشستگی خودشان خواهد شد و امکان پذیر در همه سطوح خلأهایی از خود بر جای بگذارند.
تا سال ۲۰۳۵ ما در آلمان با افتپنج میلیون نیروی کار مواجه خواهیم شد. در کنار حالت بازار کار، این روال جمعیتشناختی در دانشگاهها، صنعت بیمه بازنشستگی و دیگر قسمتها هم تاثییر منفی خواهد گذاشت.
رکود آلمان اقتصاد دیگر اعضای اتحادیه اروپا را هم تحت تاثییر قرار داده است/ ۱۳۰ هزار شغل در صنعت ماشین آلمان در خطر است
*به تاثیراتی که اقتصاد سرزمینهای دیگر میتوانند از اقتصاد آلمان بپذیرند اشاره کردید. به هر حال اقتصاد آلمان از بزرگترین اقتصادهای اتحادیه اروپاست و حداقل میتواند بر اقتصاد سرزمینهای این منطقه اثرگذار باشد.
بله درست است. آثار مستقیم و غیرمستقیمی بر اقتصاد این سرزمینها به جا میگذارد. تجارت آلمان با اعضای اتحادیه اروپا زیاد زیاد است. هلند و فرانسه بازارهای صادراتی بزرگتری برای سرزمین آلمان می باشند تا چین. حتی حجم صادرات به لهستان هم به چین نزدیک شده است.
بر همین مبنا وقتی که اقتصاد آلمان با بحران روبه رو میشود تاثییر خود را بر این سرزمینها باقی میگذارد؛ یعنی بر زنجیره تامین که به طور غیرمستقیم طی ۳۰ سال قبل در داخل اتحادیه اروپا زیاد رشد اشکار کرده و جهت وابستگی سرزمینهای عضو اتحادیه به یکدیگر شده اثرگذار است. به خصوص بحران صنعت ماشین آلمان که تاثیرش در کشورهای همسایه کاملاً محسوس است.
فولکسواگن برای نخستین بار در تاریخ قرار است برای افت هزینههای خود در سالهای آینده سه کارخانه خود در آلمان را تعطیل کند. بر پایه یک پژوهش اقتصادی، ۱۳۰ هزار شغل در صنعت ماشین آلمان در خطر است. این بحران به صنعت تامین قطعات در کشورهای چک، سوئیس، اتریش و اسلواکی که به صنعت ماشین آلمان وابستهاند کاملاً مشهود است. به قول خودشان وقتی که صنعت ماشین آلمان سرفه میکند تامینکنندگان کشورهای همسایه عطسه میکنند.
*خرید گاز ارزان روسیه یکی از دلایل پابرجا بودن رشد اقتصادی آلمان طی دهههای تازه بوده است که با اغاز جنگ اوکراین به صفر رسید. مقامات آلمانی برای برگشت به دوران شکوفایی اقتصاد آلمان چه برنامهای در دستور کار خود دارند؟
این یکی از همان دلایل ساختاری است که جهت تشکیل مشکلاتی در اقتصاد آلمان شد. وابستگی اقتصاد آلمان به انرژی روسیه نوشته کوچکی نبوده است. صنعت و مصرفکننده آلمانی عادت کرده بودند که انرژی ارزانقیمت را تحویل بگیرند و آن را به یک کالای باکیفیت و باارزش تبدیل و به بازار تشنه بزرگ فرد دیگر همانند چین صادر کنند. اما این مدل اقتصادی دیگر جوابگو نیست.
هرچند آلمانیها فراتر از انتظار این مشکل را حل و از نتایج حاصل از بحران فوق بهدرستی عبور کردند اما به هر حال قیمت انرژی در سالهای جاری با قیمت انرژی پیش از جنگ اوکراین قابل قیاس نیست و این کار تاثییر خود را در صنعت آلمان به گفتن عامل یکبعدی باقی گذاشته است.
یکسوم شرکتها در سال ۲۰۲۵ تصمیم اندوختهگذاری جدیدی در آلمان ندارند
ما در اتاقهای بازرگانی آلمان ناظر هستیم حتی تعداد بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط این سرزمین به فکر می باشند که بخشی از تجارت خود را از آلمان خارج کنند. در اتاقهای بازرگانی و صنایع آلمان هم اخیراً نظرسنجیای انجام دادیم که نشان داد یکسوم شرکتها در سال ۲۰۲۵ تصمیم اندوختهگذاری جدیدی ندارند و تنها ۱۳ درصد از شرکتها اعتقاد دارند در سال ۲۰۲۵ شرایط بهتری خواهند داشت. این آمار، دلواپسکننده و نشاندهنده عمق بحران اقتصادی آلمان است.
اقتصاد آلمان بهسختی به دوران پیش از جنگ اوکراین بازمیگردد
*آیا بازه وقتی مشخصی برای برگشت اقتصاد آلمان به دوران پیش از جنگ اوکراین وجود دارد؛ یعنی روزهای رشد و شکوفایی اقتصاد این سرزمین؟
فکر میکنم بهسختی بتواند به این موقعیت دست اشکار کند چون دلایل ساختاریای که نام بردم بهراحتی حلوفصل نمیشوند. رشد اقتصادی وقتی به وقوع میپیوندد که دلایل ادواری اقتصاد یعنی نرخ منفعت و تورم اصلاح شوند. اما عوامل ساختاریای که نقل شد نیازمند انجام اصلاحات و اندوختهگذاری می باشند.
دولت ائتلافی جاری با وجود شیوع بیماری کرونا و وقوع جنگ اوکراین اصلاحاتی انجام داد که کافی نبودند. اصلاحاتی در شبکه هیدروژنرسانی به همه شهرهای آلمان و این چنین اعمال اصلاحاتی در زیرساختهای حملونقل این سرزمین انجام شده است. اما برای حلوفصل همه مشکلات حاضر ما نیازمند تامین منبع های مالی آنها هستیم که بهسادگی دستیافتنی نیست.
دولت جاری اولاف شولتس، به علت اختلاف نظرهایی که در ائتلاف دولت او بر سر تامین منبع های مالی و مدیریت بودجه وجود داشت، ناکامی خورد و فرو پاشید و اکنون در ۲۳ فوریه ناظر انتخابات زودهنگام پارلمان فدرال هستیم.
در اقتصاد آلمان اتفاقای داریم که معادل فارسی آن «ترمز بدهی» است. در قانون اساسی آلمان بر این نوشته اصرار شده است که بدهی این سرزمین نباید از مقدار مشخصی زیاد تر باشد. بر پایه قوانین اتحادیه اروپا تا ۶۰ درصد از تشکیل ناخالص داخلی یک سرزمین میتواند بدهی آن باشد و آلمان این نوشته را در قانون اساسی خود نیز گنجانده است و از بین همه سرزمینهای صنعتی جهان، به نحوه سختگیرانهای آن را مراعات میکند.
شما به هر حال برای تامین مالی یا باید مالیات را افزایش دهید یا با بدهی تامین منبع های مالی کنید. دست دولت آلمان برای تامین منبع های مالی پروژههای دولتی در هر دو مورد بسته است. مالیات را که نمیتواند افزایش دهد چون در این صورت سرزمین از رکود خارج نمیشود و افزایش بدهیها هم خود جهت افزایش اختلافات زیاد تر در بین احزاب دولت جاری خواهد شد.
در مقام قیاس، بدهی فرانسه دو برابر مقدار بدهی آلمان است؛ یعنی نزدیک به ۱۱۰ تا ۱۱۵ درصد از تشکیل ناخالص داخلی فرانسه، این رقم برای ژاپن ۲۶۰ تا ۲۷۰ درصد و برای آمریکا نزدیک به ۱۲۰ درصد است. یقیناً آلمان میتواند در صورت پذیرفتن پارلمان آن، مقدار رقم بدهی دولتی این سرزمین را افزایش دهد و از بودجه آن برای پروژههای زیربنایی آلمان منفعت گیری کند. این موضوعی است که دولت بعدی این سرزمین در اتلاف با هر حزبی باید باآگاهی برایش برنامهریزی داشته باشد.
انتظار میرود با افت زیاد تر نرخ منفعت اقتصاد آلمان هم از سال ۲۰۲۶ رشد کند
اما در هر صورت همان گونه که اشاره کردم انتظار میرود با افت زیاد تر نرخ منفعت اقتصاد آلمان هم از سال ۲۰۲۶ رشد کند. علاوه بر آن اتحادیه اروپا در اغاز نهایی کردن پیمان تجارت آزاد مرکوسور یعنی با کشورهای برزیل، آرژانتین، پاراگوئه و اروگوئه است که بزرگترین منطقه آزاد تجاری جهان را راه اندازی میدهد و این قطعاً به سود اقتصاد صادراتمحور آلمان خواهد می بود. اتحادیه اروپا با کشورهای دیگر از جمله اندونزی، هند و مکزیک هم در حال مذاکره برای بستن پیمان تجارت آزاد است که همه این قراردادها تاثییر مثبتی روی اقتصاد آلمان خواهد گذاشت.
تعرفههای ترامپ برای اروپا نسبت به تعرفههای او برای چین، مزیت نسبی برای قاره سبز دارد
*دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، تهدید کرده است که برای محافظت از اقتصاد آمریکا تعرفههای جدیدی اعمال خواهد کرد. تعرفههایی که میتواند به اقتصاد شرکای تجاری آمریکا صدمه رساند. وجود مجدد ترامپ در کاخ سفید را برای اقتصاد آلمان چطور برسی میکنید؟
بیشترین اظهارنظرهای ترامپ تا بحال در رابطه کانال پاناما، کانادا و مکزیک و یقیناً جزیره گرینلند بوده است. در رابطه اتحادیه اروپا تنها در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا حرف های می بود که تعرفه واردات کالا از سرزمینهای این اتحادیه ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش اشکار میکند.
یقیناً این خبر خوبی برای اقتصاد صادراتمحور اروپا نیست اما باید صبر کنیم ببینیم کدام کالاها در مطرح تازه ترامپ قرار میگیرند و سپس از بازدید تکتک موارد ببینیم کالاهایی که مشمول تعرفه شدهاند در سرزمین آمریکا بازاری دارند یا خیر. این نوشته زیاد مهمی است.
بازدید این نوشته هم زیاد حیاتی است که آیا رقیب کالاهای صادراتی آلمان به آمریکا، کالاهای چینی می باشند یا نه. چون بر پایه اظهارات ترامپ در حالی که تعرفه کالاهای اروپایی ۱۰ تا ۲۰ درصد است این رقم برای کالاهای چینی بالغ بر ۵۰ تا ۶۰ درصد خواهد می بود. این مساله خودش میتواند مزیت رقابتی برای شرکتهای آلمانی محسوب شود.
یقیناً به طور کلی نمیتوان از تاثییر منفی افزایش تعرفه بر کالاهای اروپایی غافل شد چون عامل دلواپسکنندهای برای اقتصاد آلمان است. چالش دیگر آلمان با آمدن ترامپ او گفت و گو تامین انرژی است. درست است که آلمان وابستگی به گاز روسیه را افت داده و سبد مورد نیاز خود را با گاز سرزمینهای گوناگون یعنی هلند و نروژ و قطر تامین کرده است اما اکنون عمده نیاز آلمان با گاز صادراتی آمریکا تامین میشود و تعداد بسیاری از اقتصاددانان این سرزمین دلواپساند که از یک وابستگی به یک وابستگی فرد دیگر رسیده باشند.
هرچند شرایط آمریکا با روسیه برای آلمان متفاوت است چراکه آمریکا علاوه بر شریک تجاری، شریک امنیتی آلمان نیز هست اما در هر صورت میتواند اهرمی برای اعمال سختی ترامپ در رابطه صادرات گاز LNG باشد.
مزیت ایران در سوختهای فسیلی دیگر برای آلمان دلنشین نیست
*از بین سرزمینهای منطقه خاورمیانه امارات و عربستان بیشترین مقدار همکاریهای اقتصادی را با آلمانیها داشتهاند. چرا ایران نتوانسته است همانند همسایگان خود در همکاریهای اقتصادی با آلمانیها توفیقی کسب کند؟ این کار تنها برای اعمال تحریمها بوده است؟
تحریمهای ثانویه آمریکا یکی از دلایل مهم آن بوده اما طی دو سه سال قبل روابط اقتصادی تهران و برلین به کمترین مقدار خود رسیده است. بیشتر از هر چیز روابط سیاسی که در یکی از بدترین دوران خود قرار دارد. موضوعات حقوق بشری و مهمتر از همه، حمایتنظامی ایران از روسیه در جنگ با اوکراین که امنیت ملی اتحادیه اروپا را مقصد قرار داده است در زمره این موارد به حساب می اید که باید به آنها اشاره کرد.
نپذیرفتن FATF شرایط را برای روابط بانکی ایران و آلمان زیاد دشوار کرده است
علاوه بر این، نپذیرفتن FATF از سوی ایران شرایط را برای روابط بانکی دو سرزمین زیاد دشوار کرده است. این نوشته حتی بر تجارت کالاهای بشردوستانه بین دو سرزمین تاثییر گذاشته است. بر همین مبنا هم معتقدم سخن بگویید کردن در رابطه چشمانداز بهبود روابط تا وقتی که مشکلات سیاسی بین دو سرزمین پابرجاست غیرواقعبینانه خواهد می بود.
سپس هم یکسری زمانها نسبت به ۱۰ سال پیش که نوشته برجام نقل می بود از دست رفته است. در موضوعاتی چون موقعیت ترانزیتی ایران و این چنین صنعت انرژیهای فسیلی آن، دیگر پنجرهای برای او مباحثه باز نیست.
با این حال بازار بزرگ ایران هم چنان پتانسیلهایی دارد که میتواند در صورت بهبود روابط سیاسی و برداشته شدن تحریمها و خروج از لیست سیاه FATF برای شرکتهای آلمانی دلنشین باشد؛ همانند صنایع معدنی ایران. یا صنعت گردشگری و این چنین انرژیهای تجدیدپذیر، منفعتوری انرژی، صنایع محیط زیست، مدیریت پسماند و مدیریت آب همه انها از مواردی می باشند که تا این مدت زمان همکاری بین شرکتهای ایرانی و آلمانی وجود دارد و پنجرهشان تا این مدت بسته نشده است.
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع