امت واحده| سریال هایی که «وحدت» می آورند؛ الزام بازنمایی پیامبر رحمت در تلویزیون_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، تلویزیون در سالهای تازه تلاش کرده تا با نمایش فرهنگ و زبان اقوام ایرانی، قدمهایی هرچند محدود اما اثرگذار در جهت همبستگی ملی بردارد. مجموعههایی چون نونخ، ایلدا، پایتخت، آتش در گلستان و اخیراً بادار، از نقاط عطف این مسیر بودهاند؛ آثاری که با پرداختن به زیباییهای فرهنگی و زیستی اقوام، عکس تازهای از ایرانِ متکثر اما متحد اراعه میکنند.
در این بین، سریال «بادار» یک نقطه عطف واقعی است؛ چرا که برای نخستینبار، سیستان و بلوچستانِ اهل سنت در قاب تلویزیون ملی به صورتی منصفانه و همدلانه به عکس کشیده شده است. این سریال، نه فقط از نظر جغرافیایی، که از منظر عدل رسانهای و ترمیم شکافهای تاریخی، گامی مهم محسوب میشود.
با اینحال، در کنار این کوششها، خلأیی عمیق در چشمانداز رسانهای سرزمین به چشم میخورد: نبوده است یک روایت جامع و قوی درمورد پیامبر اسلام (ص)؛ شخصیتی که زندگیاش سرشار از الگوهای وحدتقسمت برای جهان اسلام و بشریت است. اکنون که سریال سلمان فارسی در حال ساخت است، و تواناییهای قبل چون فیلم «محمد رسولالله» مجید مجیدی نیمههمه ماندهاند، این سوال جدیتر از همیشه نقل است: چرا ما تا این مدت یک سریال فاخر درمورد پیامبر رحمت نداریم؟
در سالهایی که جهان اسلام با تفرقههای مذهبی، قومی و رسانهای دستوپنجه نرم میکند، رسانهها میتوانند با تشکیل آثار موثر، نقشی کلیدی در وحدتبخشی بین امت اسلامی ایفا کنند. در این بین، سینما و تلویزیون بهگفتن پرمخاطبترین قالبهای روایت، باید پیشگام ساخت آثاری باشند که نهتنها به همدلی اقوام و مذاهب گوناگون در ایران بپردازند، بلکه شخصیتهای وحدتآفرینی چون پیامبر اسلام (ص) را نیز به عکس بکشند. اما آیا آنطور که باید به این مأموریت پرداختهایم؟
از «نونخ» تا «بادار»؛ هنگامی تلویزیون زبان اقوام میشود
در سالهای تازه، مجموعههایی چون «نونخ» با زبان شیرین کردی، «پایتخت» با گویشهای شمالی، «ایلدا» با فرهنگ لر، و حتی «سرزمین مادری» با وجود اقوام بختیاری و جنوبی، توانستهاند مخاطب را به قسمتهای کمتر دیدهشده از فرهنگ ایرانی پیوند دهند. این آثار اگرچه بهصورت مستقیم شعار وحدت نمیدهند، اما با روایت زندگی روزمره، زبان، لباس، آداب و رسوم اقوام، به شکلی هوشمندانه حس مشترک بودن و تعلق به سرزمین ایران را منتقل میکنند.
نمونه تازهتر از این رویکرد، سریال «بادار» است. این سریال برای نخستینبار بهطور جدی به زندگی مردم سیستان و بلوچستان در قاب تلویزیون ملی پرداخته و با روایت داستانهایی از عدل، همزیستی مسالمتآمیز، و شکستن کلیشههای قومیتی، قدم بلندی در مسیر وحدت برداشته است. «بادار» نهتنها خلأ نمایشی این منطقه را پر کرده، بلکه روایتی از همبستگی ساکنان جنوب شرق سرزمین با دیگر اقوام ایرانی را به عکس کشیده است.
اما جای چه چیزی خالی است؟
با وجود این کوششها، تا این مدت جای تعداد بسیاری از موضوعات اساسی در روایتهای تلویزیونی و سینمایی خالیست؛ مهمتر از همه، روایت زندگی و سیره پیامبر اکرم (ص) بهگفتن محور وحدت امت اسلامی.
در حالی که تشکیل سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری نوید روایت یکی از صحابه وفادار پیامبر را میدهد، اما هم چنان جای یک سریال جدا گانه و جامع درمورد خود پیامبر اسلام خالیست. فیلم سینمایی «محمد رسولالله» ساخته مجید مجیدی تنها تا دوران کودکی حضرت را روایت کرده و ادامهای نداشته است؛ این در حالیست که جهان امروز بیشتر از هر زمان فرد دیگر نیازمند الگوهایی برای مهر، مدارا، عدل و همزیستی است.
آثاری که تا بحال درمورد پیامبر ساخته شدهاند، غالباً در قالب فیلم و توسط کشورهای دیگر بودهاند: از «الرساله» مصطفی عقاد تا «الشیماء» و «فجرالاسلام» در مصر. این آثار هرچند ماندگارند، اما پاسخگوی نیاز امروز مخاطب جهانی نیستند؛ مخاطبی که بیشتر از ۴ دهه بعد از تشکیل «محمد رسولالله» چشم به راه بازنمایی مجددای از سیره رسول مهربانیها است.
وحدت، نه در شعار، که در روایت
تلویزیون در بزنگاههایی توانسته از قومیت و زبان، پلی بسازد به سوی وحدت؛ اما مهم آن است که این مسیر متوقف نشود. وحدت، نیاز به تداوم دارد. همان گونه که «نونخ» برای کردها، «پایتخت» برای شمالیها و «بادار» برای مردم سیستان و بلوچستان می بود، جای سریالهایی درمورد بلوچهای اهل سنت جنوب، عربهای خوزستان، ترکمنهای گلستان و… هم خالیست.
در همین جهت، برگشت به سیره پیامبر اسلام (ص) نهتنها ضرورتی مذهبی و فرهنگیست، بلکه مأموریتی برای مقابله با تحریفهای رسانهای غرب و این چنین الگوسازی برای جوانان در سراسر جهان است. باید کاری کرد که جوان مسلمان امروز، نه در بین سریالهای نتفلیکسی، بلکه از قاب روایتهای بومی خود، معنی رحمت، صلح، مدارا، عدل و آزادگی را بیاموزد.
مسئولیت تاریخی صداوسیما
هنگامی پیمان جبلی رئیس صداوسیما از حمایتاختصاصی از تشکیل سریالهای اقوام سخن بگویید کرد، انتظار میرفت که این روال با جدیت بیشتری جستوجو شود. اما تا این مدت جای آثار جامع، با کیفیت، چند زبانه و وحدتمحور که هم اقوام ایرانی را بشناسانند و هم چهره حقیقی پیامبر اکرم (ص) را به عکس بکشند، خالیست. در دورانی که تشکیل سریال از مرزهای ملی فراتر رفته و به صحنه دیپلماسی فرهنگی بدل شده، نباید این میدان را به آسانی اهدا کرد.
وحدت را باید روایت کرد، نه فقط تبلیغ
در روزگاری که اختلافات، رسانه دارند و تفرقه، تحکیم میشود؛ روایت وحدت یک ماموریت است. سریالهایی همچون «نونخ»، «ایلدا» و «بادار» نشان دادهاند که روایت محلی میتواند مطلب ملی و حتی فراملی داشته باشد. اما وحدت فقط با نشان دادن لباس و لهجه اقوام محقق نمیشود؛ باید به ریشههای دینی، اعتقادی و اخلاقی وحدت نیز پرداخت.
و چه فردی بهتر از پیامبری که لقب «رحمه للعالمین» داشت، میتواند پرچمدار این مسیر باشد؟ امروز زمان آن رسیده که نه در قالب یک فیلم، بلکه در قامت یک سریال بلند، زندگی، مطلب، و میراث معنوی حضرت محمد مصطفی (ص) را برای نسل امروز روایت کنیم.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع