ایران؛ وطن دل شهریار – تسنیم_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، «ایران»، حلقه وصل همه شاعرانی است که از رودکی و فردوسی تا امروز، در این خاک گهربار سر برآوردند و سخن انها گفتند. دقت به هویت ملی در دوره معاصر و در روبه رو وطن با نیروهای اشغالگر و استکبار وابسته داخلی، رنگ دیگر به خود گرفت و چندین دفعه و چندین دفعه با مضامین گوناگون و به طرق گوناگون در دیوان شاعران معاصر تکرار شد. وطنپرستی شاعران معاصر گاه در تصنیفهای عارف رخ نمود و گاه در صلابت قصیدههای بهار، خود را نشان داد؛ گاه در سرودهای حمید سبزواری بر زبان مردم جاری شد و گاه، در غزلی از سایه با نوای شجریان گوشها را نوازش داد. این چرخه در مقاطع گوناگون تاریخ و با وجود شاعران متعدد تکرار شد و رنگ جدیدی به شعرهای میهنپرستانه ایرانیان بخشید.
وطن در نظر فرزند پاک آذربایجان
در این بین، شعر شهریار از جمله آثار نزدیک دوران معاصر ماست. او که فرزند پاک آذربایجان است، نگاهی منطقی به هویت ملی دارد؛ نگاهی عاری از تعصبات ناسیونالیستی که قومیتهای ایرانی را با مذاهب و باورها گوناگون به رسمیت میشناسد. در شعر شهریار، سه عنصر هویت ملی، هویت دینی و قومی در کنار یکدیگر قرار دارند و این نوشته، خود وجه اختلاف شعر او با بخشی از آثاری است که درمورد وطن خلق شدهاند. از این منظر، شعر او را میتوان آینهای از ایران با همه سلایق و باورهای گوناگون دانست.
شهریار شاعر ایران می بود
هادی بهجت تبریزی، فرزند زندهیاد شهریار، در او گفتوگویی با خبرنگار تسنیم، شهریار را «شاعر مردم» و «شاعر ایران» معارفه میکند: شهریار هویتپرست نبوده است، به هویتش علاقه داشت اما آن را پرستش نمیکرد و وجود اصیل انسان را عقل و عالم بالا میدانست. او زیاد تر شرقی و ایرانی می بود. او ایران را بزرگتر از چهارچوب مرزها میدانست. واقعاً هم اینگونه است. الان آرامگاه رودکی در تاجیکستان است و آرامگاه سنایی در افغانستان. به همین خاطر ایران را نمیتوان محدود به این مرزها کرد و این کشورها را از خود ندانیم. هر انسانی وطن دل دارد، وطن دل شهریار نیز ایران بدون مرزهای سیاسی می بود.
در سالهای قبل او گفت و گوهایی راجع به تفاوتهای فارسیزبانان و آذریزبانها در شهرهایی همانند تبریز نقل است که گاه تفرقهآمیز است و وحدت ملی را نشانه گرفته است. بهجت تبریزی با پافشاری بر این که شهریار از این او گفت و گوها دوری میکرد و آن را کاهنده میدانست، میگوید: شهریار یک شاعر ایرانی می بود. همه زندگیاش ایران می بود، یکبار مسافرت خارج از سرزمین نداشت، هرچند چندین دفعه از او برای مسافرتهای خارج از سرزمین دعوت شده می بود. همه وسایلی که در زندگی به آن انس داشت، ایرانی و ساخت وطن می بود. عمده شعرهای شهریار درمورد انقلاب از سال ۵۹ و اغاز جنگ تحمیلی است.
مادر ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
نشانههای مختلفی از وطنپرستی شهریار را میتوان در شعرهای او یافت. بخشی از سرودههای او به طور مستقیم به وطن و الزام نگه داری آن، اساطیر ایران، جغرافیای آن، مباهات به تاریخ قبل بدون افتادن در دام او گفت و گوهای ناسیونالیستی و … اشاره کرد. از این روست که ملکالشعرای بهار در مقدمهای که بر دیوان شهریار جوان در سال ۱۳۱۰ مینویسد، او را «نه تنها افتخار ایران بلکه افتخار عالم شرق» معارفه میکند. سروده ذیل از جمله اشعار او در توصیف تاریخ پرشکوه ایران است:
مسلّم باشد ایران را در آفاق
به فرهنگ و تمدن، پیشوایی
همه مهر و محبت می بود وتاریخ
نکو دارد بدین دعوی گُوایی
تا این مدت از خاکِ نادر سرمه سایند
سیه چشمانِ هندو و ختایی
ولی درپاسِ میهن هم سر و جان
به کف دارد نژاد آریایی
وطنپرستی شهریار در کنار دقت به هویت بومی، ویژگی بارز اشعار شهریار در این حوزه است:
بیکس است ایران، به سخن ناکسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانان آذربایجان
هر زیانی کو قضا باشد به ایران گرامی
چون تو ایران را سری بیشت رسد سهم زیان
مادر ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
روز سختی چشم امید از تو دارد هم چنان
تو همان فرزند دلبندی که جانبازی تو
می نیاید در حدیث و می نگنجد در زبان
دلمشغولیهای شهریار برای زبان فارسی
قسمت دیگر دقت شعرهای وطنی شهریار به نوشته زبان و خط فارسی و میراث ماندگار آن است؛ چنانکه در قصیدهای در بزرگداشت مولوی و مثنوی معنوی میگوید:
نی که رومی زد و چنگ نظامی بنواخت
جام افسانه شرق است که جم زنده از اوست
و یا:
شاهنامه طبل ما و کوس ماست
مثنوی چنگ و نی و ناقوس ماست…
و یا در سروده فرد دیگر میگوید:
اروپا مست سعدی زان مواعظ
گوته سرگشته یک بیت حافظ
فرزند شهریار با دقت به این دغدغه پدر میگوید: شهریار میاو گفت که هرچند ترکی زبان مادری من است و به آن علاقه دارم، اما باید رسالتم را در زبان فارسی به سرانجام برسانم. زبان فارسی به علت آثار کلاسیکش در ادبیات، در دنیا نقل است. قدر این زبان را مستشرقین میدانند.
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک
وجه سوم شعرهای وطنی شهریار را میتوان در سرودههای او برای رزمندگان و شهدای هشت سال جنگ تحمیلی دید. شهریار از آن دست شاعرانی نبوده است که بیدقت نسبت به وقایع اطرافش، غرق در خیال و فارغ از حوادث پیرامونی، در کنجی نشسته و اثری خلق کند. همین نوشته جهت شد تا شهریار در نظر تعداد بسیاری از ایرانیان، شاعر مردم شناخته شود. دلمشغولیهای شهریار در این عرصه را هم میتوان در سرودههای او برای وطن در دهه ۶۰ دید و هم در اشعاری دید که به خواسته خانواده شهدا برای درج بر سنگ مزار شهید حرف های است. این نوع همراهی شهریار برای او چندان بیدردسر همه نشد. محمد طاهری خسروشاهی، پژوهشگر، به تسنیم در اینباره حرف های است: بازدید دیوان شهریار مشخص می کند که وی از دوران نوپای نهال انقلاب، بسان باغبانی وفادار نقش مؤثری در حراست از این درخت تازه به ثمر رسیده ایفا میکند. بیگمان قسمت عمدهای از محبوبیت وی در نزد مردم ایران، افزون بر غزلهای شورانگیز فارسی و مجموعه بینظیر «حیدربابا» مدیون همراهی خالصانه و بیشائبه او با جریان انقلاب اسلامی مردم ایران است.

به حرف های او؛ مسئله مهم در خصوص اشعار انقلابی شهریار این است که وی برای سرودن این گونه شعرهای انقلابی آماج سرزنش برخی از شاعران چپگرای معاصر می بود و در این حال شهریار سرسختانه ایستاده می بود و از قیمتهای دینی و انقلابی دفاع میکرد.
مثالهایی از این دست از اشعار در دیوان شهریار زیاد است:
سلام ای جنگجویان دلاور
نهنگان به خاک و خون شناور
سلام ای صخرههای صف کشیده
به پیش تانکهای کوه پیکر
صف جنگ و جهاد صدر اسلام
صف عمّار یاسر، مالک اشتر
به قرآن توصیف او «بنیان مرصوص»
صف مولاعلی، سردار صفدر
صفی کان جا به فرمان نیست گوشی
مگر گوشی که بافرمان رهبر
صفی کان جا بین آتش و دود
در آویزد دل از دادار داور…

نگاه لطیف شاعر در غزل «شهید عشق» نمونه فرد دیگر از دلدادگی او به مام وطن و فرزندانی است که در راه او، خون پاک خود را نثار کردند:
به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک
که من چو لاله به داغ تو خفتهام در خاک
چو لاله در چمن آمد به پرچمی خونین
شهید عشق چرا خود کفن نسازد چاک
سری به خاک فرو بردهام به داغ جگر
بدان امید که آلاله بردمم از خاک
اگر به دامنِ چاک آمدم در این گیتی
هزار شکر که رفتم چو گل به دامنِ پاک
به تربتم چو گذشتی، به طیب نفس ای گل
لبی به فاتحه بگشا که طیّب الله فاک…
و یا در قسمتهایی از قصیده «هفته جنگ» میگوید:
مگر نه وعده قرآن نوید پیروزی است
خدای عز و جل نیست مُخلِف المیعاد
به تیر غیب دچار میشود ظالم
مگر نگفته خدا: «ربّکم لَبالمرصاد»
تو شهریار! به رزمندگان مطلب فرست
که عید فتح مبین شما مبارک باد!
نگاه شهریار به نوشته وطن، نگرشی در محدوده عواطف صادقانه و احساسات شاعرانه مبتنی بر یافتههای تاریخی و فرهنگی و ازمایش ها عینی او از زندگی و حیات ایرانی در دوره معاصر است. وطنپرستی در شعر او فارغ از قیل و قالهای سیاسی است و رنگی همچون ایران دارد؛ به همان وسعت و تنوع که در زندگی مردم جاری است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع