شبکه نمایشخانگی؛ میدان رقابت اضطراب یا تهدید فرهنگ؟_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، شبکه نمایشخانگی در سالهای تازه به یکی از اثرگذاران عرصه فرهنگ تبدیل شده، اما بیتوجهی به لزوم تنظیمگری قانونی در آن، کم کم عرصه بیقاعدگی و رقابت شوقمحور را به وجود اورده است. این در حالی است که قانون، صراحتاً سازمان صداوسیما را نهاد تنظیمگر این حوزه معارفه کرده و هرگونه انتشار کردن بدون مجوز، مصداق بینظمی فرهنگی و عدول از چارچوبهای رسمی سرزمین است.
در قضیه تشکیل و انتشار کردن محتوای فرهنگی، آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد «چگونگی ورود محتوا به فضای عمومی» است.
هیچ جامعهای که برای هویت جمعی، اسایش روانی و سلامت فرهنگی خود قیمت قائل باشد، اجازه نمیدهد تولیدات رسانهای بدون ضابطه، بدون مسئولیت و فقطً بر پایه علترقابت تجاری توزیع شوند. رسانه تنها سرگرمی و روایت نیست؛ رسانه میدان شکلگیری احساسات، رویکردهای اخلاقی، ترجیحات رفتاری و حتی فکر افراد از حقیقت اجتماعی است. از همین رو، هرگونه کاستی در تنظیم مسیر ورود محتوا به فضای عمومی، در طویل مدت نه تنها ذائقه و سلیقه فرهنگی را دگرگون میکند، بلکه سبک زندگی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
در سالهای تازه، شبکه نمایش خانگی با اتکا به گسترش پلتفرمهای آنلاین و دسترسی آسان مخاطبان، به یکی از با اهمیت ترین عرصههای اثرگذاری فرهنگی تبدیل شده است. این ظرفیت یقیناً زمان ارزشمندی برای رشد روایتگری بومی و حمایتاز تولیدات متنوع است، اما به همان مقدار میتواند به محل ابراز بیقاعدگی تبدیل شود؛ جایی که رقابت بین پلتفرمها نه برای ترقی کیفیت و عمق تاثییر، بلکه برای شدت در جلب دقت مخاطب شکل میگیرد.
در این چنین تصویری، محتوایی که بتواند شوک تشکیل کند، شوق لحظهای بسازد و حساسیت عاطفی تشکیل کند، پیش از هر تاثییر معناپرداز و هویتمحور در مرکز دقت قرار میگیرد. نتیجه این روال، شکلگیری جامعهای با مصرف رسانهای زودگذر، اضطراب و بیارامش است.
با این حال، مسئله مهم آن است که این حوزه نه بیصاحب است و نه نیازمند تصمیم تازه. مرجع تنظیمگری و نظارت از سالها پیش تعیین شده است و قانون در این عرصه شفاف و بیابهام سخن حرف های است.
در «سیاستها و الزامات ساماندهی صوت و عکس فراگیر» مصوب شورای عالی فضای مجازی در سال ۱۳۹۴، مسئولیت سیاستگذاری، تنظیمگری و نظارت بر محتوای صوت و عکس فراگیر در فضای مجازی، بهطور صریح بر مسئولیت سازمان صداوسیما قرار گرفته است. این حکم، در سال ۱۴۰۰ در «سند ساماندهی رسانههای صوت و عکس» شورای عالی انقلاب فرهنگی مجدداً مورد پافشاری قرار گرفت و در سال ۱۴۰۲ نیز با استناد به تفسیر شورای نگهبان از اصول ۴۴ و ۱۷۵ قانون اساسی، به درستی تصریح شد که پلتفرمهای نمایشخانگی و بهاختصاصی تولیدات سریالی و محتوای نمایشی بلند، باید تحت مقررات و مجوزهای نهاد تنظیمگر قانونی یعنی ساترا فعالیت کنند. به این علت، برخلاف ادعاهای برخی تولیدکنندگان و پلتفرمها، این نوشته محل چانهزنی نیست و قانون آن را نهایی کرده است.
در نقطه روبه رو، کنار گذاشتن مجوز و نظارت پیشینی به معنی رهاسازی کامل حوزهای است که مستقیماً با روح و ذهن جامعه در ربط است. پلتفرمها، علیرغم نقش فرهنگی، در نهایت نهادهایی اقتصادی می باشند و علتاقتصادی بر پایه جذب بیشترین مخاطب در مختصرترین زمان عمل میکند. این علتاگر بدون تنظیمگر رها شود، بهجای تشکیل تاثییر متفکرانه و معنادار، تشکیل محتوای پرتنش، التهاب، خشن و شوقزا را تشویق میکند؛ محتوایی که مخاطب را نه دچار فهمیدن و اندیشه، بلکه مقید به مصرف لحظهای و عکس العملهای حسی میسازد. این روال، در طویل مدت اسایش روانی عمومی را فرسوده و معیارهای اخلاقی را بهصورت خزنده تحول میدهد.
به این علت، نظارت پیش از انتشار کردن نه محدود کردن هنر است و نه تضعیف آزادی گفتن؛ بلکه صیانت از ارامش فرهنگی و امنیت روانی جامعه است. همانگونه که در سینما هیچ فیلمی بدون پروانه نمایش به پرده نمیرسد، در شبکه نمایش خانگی نیز محتوا باید پیش از توزیع بازدید شود. این یک قاعده جهانی است؛ در اروپا، شرق آسیا و حتی ایالات متحده نیز رسانه بدون تنظیمگری، تهدید برداشت میشود نه نماد آزادی.
انتقاد مهم این است که برخی بازیگران این حوزه، نظارت قانونی را محدودیت و مانع خلاقیت میدانند، در حالی که توانایی جهانی مشخص می کند هر رسانهای بدون چارچوب و تنظیمگری، تهدیدی جدی برای ارامش فرهنگی است. راهکار عملی این است که قوه قضائیه و نهادهای مسئول، با قاطعیت از انتشار کردن محتوای بدون مجوز جلوگیری کنند، و همزمان سامانهای شفاف و سریع برای صدور مجوزها تشکیل شود تا هم تولیدکنندگان دغدغهای برای فرایند قانونی نداشته باشند و هم مخاطب دچار محتوای معنادار و مسئولانه شود.
در طویل مدت، تنها مسیر نگه داری هویت فرهنگی و سلامت روانی جامعه، پایبندی دقیق به چارچوبهای قانونی و نظارت پیش از انتشار کردن است. این مسیر نه محدودکننده هنر، بلکه تضمینی برای رشد رسانهای متفکرانه و پرمحتوا است؛ رسانهای که سرگرمی را با آموزش، معنی و اخلاق تلفیق کند و به جای شوق زودگذر، تواناییای پایدار و سازنده برای مخاطب بسازد.
یقیناً در عین حال؛ با وجود اهمیت نظارت قانونی، بعضی اوقات توانایی نشان داده که اعمال سلیقهای یا توقیفهای نادرست نیز به همان اندازه صدمهزا است. توقیفهایی که نه بر پایه معیار شفاف قانونی، بلکه به علت فشارهای سیاسی، اقتصادی یا سلیقهای انجام میشود، جهت سردرگمی تولیدکنندگان و افت مطمعن عمومی به نهادهای تنظیمگر میشود. هنگامی تصمیمات نظارتی شفاف نباشد، نه تنها اثرگذاری مثبت ساترا افت مییابد، بلکه امکان سوءاستفاده پلتفرمها و تولیدکنندگان نیز زیاد تر میشود و مسیر تشکیل محتوای متعهدانه و مسئولانه مختل میشود.
بیتوجهی به مجوزها، نظارت سلیقهای یا توقیفهای نادرست، هم به تولیدکنندگان صدمه میزند و هم اسایش روانی و هویت فرهنگی جامعه را تهدید میکند. ساترا، بهگفتن نهاد تنظیمگر قانونی، باید مسیر شفاف، استاندارد و قابل پیشبینی را جستوجو کند: صدور سریع و روشن مجوزها، خبررسانی و آموزش تولیدکنندگان، و اجرای دستورالعملهای دقیق درمورد محتوا. تنها با این رویکرد، میتوان اعتدال بین خلاقیت هنری، مسئولیت اجتماعی و ارامش فرهنگی را نگه داری کرد و شبکه نمایش خانگی را به بستری سالم، اثرگذار و متعهد به رشد فرهنگی جامعه تبدیل کرد.
از این رو، تا نهایی شدن آییننامههای تازه و تکمیل چارچوبهای اجرایی، الزامی است قوه قضائیه بهگفتن نهاد حافظ قانون و نظم اجتماعی، مانع انتشار کردن محصولاتی شود که بدون اخذ مجوزهای قانونی در حال توزیع می باشند. امروز نوشته، فقطً یک اختلاف اداری یا مدیریتی نیست؛ قضیه بر سر آینده فرهنگی جامعه و جایگاه خانواده در برابر هجمه بیضابطه رسانهای است.
انتشار کردن بیمجوز، نام فرد دیگر برای بیسامانی فرهنگی است؛ و بیسامانی فرهنگی، هزینهای است که جامعه سالها سپس و با تلخی و خسارت پرداخت خواهد کرد.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع