نگاهی به فیلم «چشم بادومی»| در جست وجوی هویت_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
گروه فرهنگی خبررسان از تنسیم- محمد خاجی: «چشمبادومی» نخستین ساخته بلند سینمایی ابراهیم امینی در کسوت کارگردان است که پیش از این او را به گفتن فیلمنامهنویس آثاری چون «ماجرای نیمروز ۱» «ماجرای نیمروز ۲» و «مرد بازنده» میشناختیم. فیلم، روایتگر دلبستگی شدید و افراطی مائده به گفتن نمایندهای از نسل زد به موسیقی کیپاپ (K.Pop) است که در نهایت او را دچار اختلال اروتومانیا (erotomania) یا خودمعشوقپنداری میکند. کیپاپ به گفتن یکی از عناصر مقوم موج جهانی کرهای موسوم به هالیو، در زمره مشهورترین سبکهای موسیقیایی در دنیا به شمار میآید که در سالهای تازه با موج فزایندهای از اقبال و استقبال جوانان و نوجوانان کشورهای گوناگون ازجمله ایران روبهرو بوده است. از اینرو پرداختن به این سوژه مهم و نسبتا فراگیر توسط سازندگان فیلم «چشمبادومی» را تصمیمی درست و هوشمندانه است.
در این فیلم، قضیه جدی هویت و شکاف نسلی که یکی از با اهمیت ترین مسائل امروز جامعه ایران بهاختصاصی نزد نسلهای جوان و نوجوان به شمار میآید، به گفتن دغدغه کانونی فیلمساز مورد دقت قرار گرفته است. در شرایطی که سینمای ایران با چالش بازنمایی انبوهی از نامسئلهها روبهروست، نفس پرداختن به این چنین مسائلی را باید مورد قیمت برشمرد. امینی در «چشمبادومی» میکوشد تا ضمن اصرار بر اهمیت قضیه و نشان دادن برخی ابعاد و زوایای مهم آن، صورتبندی کمابیش عینی از ان اراعه دهد. مائده دختر نوجوان فیلم به گفتن نماینده نسل زد، هویت خویش را نه در فرهنگ بومی ایرانی بلکه در کیپاپ مهاجم کرهای که مصداق بارزی از تهاجم فرهنگی به شمار میآید، جستوجو میکند. او در این راستا میکوشد تا خود را از هر جهت (خَلقا و خُلقا) همانند خواننده محبوب کرهایاش سازد. دختر نوجوان در این مسیر حس میکند که هیچکس ازجمله مادر، پدر و دوستانش در گروه همسالان، او را آنگونه که هست، فهمیدن نکرده و نمیپذیرند. به همین علت دچار دلزدگی، انزوا و گسست از خانواده و اطرافیان میشود و از نقطهای به سپس، تلاش میکند تا به تنهایی در مسیر رسیدن به رویای رنگین خود که همان سفر به سئول و دیدار با خواننده مشهور کرهای است، قدم بردارد.
«چشمبادومی» در انتخاب ایده، مطرح قضیه و نشان دادن برخی ابعاد و پیامدهای کلیدی آن خوب عمل میکند اما فیلمساز در تحلیل و تعلیل اجتماعی و فرهنگی قضیه، آنگونه که باید توفیق نمییابد. با وجود این، تلاش امینی برای تجویز و اراعه راهکار روبه رو با قضیه، درخور دقت است. بر این مبنا، فیلم در نمایش تنشها و چالشهای نسل زد با والدینشان، موفق عمل میکند و از این حیث میتوان او گفت که واجد کارکرد موثر آگاهیبخشی است اما در تحلیل و تعلیل هویت گمشده نسل جوان و نوجوان امروز بیشتر از آنکه به واکاوی ریشهها و مولفههای اجتماعی و فرهنگی بپردازد، روی تبعات و سویههای روانشناختی برآمده از قضیه متمرکز میشود. بدین معنی فیلمساز ترجیح میدهد که به جای اصرار بر وجوه اجتماعی قضیه هویت و شکاف نسلی، بر وجوه روانشناختی آن اصرار ورزد. اگرچه تمرکز بر وجوه روانشناختی این چنین قضیهای نیز در جایگاه خود حائز اهمیت است و میتواند برای خانوادهها سودمند و آگاهیقسمت باشد، اما نباید فراموش کرد که مسائلی همانند هویت و شکاف نسلی، ماهیتی اجتماعی و فرهنگی دارند و در روبه رو با آنها نباید از این مسئله محوری غفلت ورزید.
فیلمساز در نهایت، راهکار موثر روبه رو با نسل زد را در او مباحثه، همدلی و تلاش برای فهمیدن متقابل جستوجو میکند و چهبسا همین اهتمام به اراعه راهکار را بتوان وجه ممیز «چشمبادومی» دانست؛ چون فیلم را نسبت به تعداد بسیاری از آثار امروز سینمای ایران که فقط به مطرح قضیه و نق زدن حول آن میپردازند، بیآنکه مفر یا راهکاری مقتضی اراعه دهند، جلوتر نگه میدارد.
در تحلیل نهایی باید او گفت که «چشمبادومی» به خوبی اثبات میکند که مدیوم سینما واجد ظرفیتی قابل اعتنا و اثربخش برای مطرح صحیح مسائل حساس فرهنگی و اجتماعی است که میتواند دقت مسئولین، سیاستگذاران و خانوادها را به حساسیت مسائل جلب کند و با هشدار بهنگام پیش از آنکه دیر شود، واجد کارکرد پیشگیرانه باشد و مانع از ابراز مشکلاتهای عمیق فرهنگی و اجتماعی شود. «چشمبادومی» محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است؛ از اینرو باید او گفت که کانون با حمایتاز تشکیل این چنین اثری در شناخت اقتضائات و مسائل نوجوانان امروز جامعه ایران، موفق عمل کرده است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع