امام خمینی(ره)؛ آبروی هزارساله روحانیت شیعه_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، تا بحال نویسندگان مختلفی در ایران و خارج از ایران تلاش کردهاند با انتشار کردن اثری، به معارفه قطرهای از دریای اندیشههای امام(ره) پرداخته و وجهی از وجوه شخصیتی ایشان را به مخاطب معارفه کنند. عمده این آثار که با رویکرد علمی نوشته شده، تلاشی است در جهت معارفه مردی که نه تنها نظام سیاسی ایران را تحول داد، بلکه رهبر معنوی آزادگان جهان شد و مطلب و آرمان او، مایه دلگرمی ملتی شد که تا پیش از آن، دیده نمیشدند و صدایشان شنیده نمیشد.
کتاب «ره، رهرو، رهبر» با همین نگاه کوشیده تا به معارفه شخصیت و اندیشههای رهبر کبیر انقلاب از منظر رهبر معظم انقلاب بپردازد. کتاب که به قلم حجتالاسلام و المسلمین مهدی مطهری نوشته شده، در ۱۱ فصل به ابعاد گوناگون وجودی امام(ره) پرداخته است. پرداختن به همه ابعاد شخصیتی امام(ره) کاری دشوار است؛ به اختصاصی آنکه ایشان در ابعاد گوناگون از جمله فقه، عرفان، فلسفه، اخلاق، سیاست و ادبیات در قلهاند. از این منظر، کتاب «ره، رهرو، رهبر» به جهت این که بیانات رهبر معظم انقلاب را به گفتن یکی از شاگردان مکتب امام(ره) مد نظر قرار داده، توانسته به خوبی به وجوه گوناگون شخصیتی ایشان بپردازد و امام(ره) را از زبان فردی به مخاطب معارفه کند که سالها همراه ایشان بودند.
مطهری مباحث کتاب را در این موضوعات دستهبندی کرده است: شخصیت امام؛ خطّ امام؛ امام و انقلابِ اسلامی؛ انحرافات و دشمنیهای با امام، انقلاب و خط امام؛ خدمات امام، آثار و برکات وجودی ایشان؛ وصیتها و درسهایی که امام آموخت؛ علل و تفاسیرِ صحیحِ برخی مواضع و بیانات امام؛ روابط متقابل، بین امام و دیگران؛ امام و حوزه؛ خاطرات و نکات تاریخی مربوط به تاثییر وجود امام ؛ و بازدید ابعاد گوناگون رحلت امام و مراسم سالگرد.
نویسنده مقصد از نگارش این کتاب را جلوگیری از انحراف خط امام(ره) گفتن کرده است. به حرف های او؛ اولین قدم در این مسیر، شناخت امام(ره)، دومین قدم شناساندن و سومین قدم، احیای قیمتهای مد نظر امام(ره) است.
مطهری در مقدمهای مبسوط که در آن نیز از بیانات رهبر معظم انقلاب منفعت برده است، به شرایط پیش و بعد از انقلاب اشاره میکند و فضای ظهور امام(ره) را به خوبی به مخاطب امروز مشخص می کند؛ قسمتهایی که در آن مخاطب نسل جوان به خوبی میتواند جوابهای روشنی را برای سوالات مد نظرش درمورد چرایی وقوع انقلاب و لزوم تحول نظام سیاسی سرزمین در سال ۱۳۵۷ بیابد:
از سپس سیاسی سرزمین ما هم از سلطه مستبدان رنج دید و هم از مستکبران مستعمر. «از قرنهای سلطه مستبدان «از قرنهای سلطه مستبدان به این سرزمین بگذریم که سرزمین ما جز در برهههایی زیاد اندک و ناچیز در طول تاریخ، دائماً مبتلا به تسلط مستبدان و حکام خودخواه و خونخوار می بود. این چنین از آنچه در دوران طویل استبداد بر ملت ما گذشت و دائماً ملت ایران به وسیله مستبدان خودکامه تحقیر شد، فعلاً حرفی نمیزنیم؛ اما در زمان ۲۰۰ سال تا زمان ظهور اوج نهضت اسلامی، ملت ایران توسط تحمیلهای ظالمانه دشمنان مسلط خارجی، دائماً تحقیر شد و زیر سختی قرار گرفت.
از روزی که پای خارجیها به گفتن قوتهای مسلط آن روز عالم، به این سرزمین باز شد، دخالت سیاستهای خارجی در سرزمین ما اغاز گردید. اول انگلیسیها آمدند، سپس به رقابت با آنها، روسهای تزاری دخالت کردند. سالهای متمادی در سرزمین ما، بین این دو بر سر اعمال نفوذ زیاد تر رقابت می بود تا این که با روی کار آمدن سلسله منحوس پهلوی، حاکمیت انگلیسیها به طور کامل در ایران تحکیم شد و سپس هم با گذشت دو سه دهه، آمریکاییها داخل میدان شدند و قوت شیطانی و اهریمنی و عیارانه و دزدانه خباثتآمیز خودشان را سالها بر سرزمین و ملت ما ادامه دادند.
در طول این ۲۰۰ سال، ملت ایران از خود رأیی نداشت. بر ثروت خویش مسلط نبوده است و از پیشرفت علم و صنعت در دنیا نصیب می بود و امید درستی هم به آینده نداشت. اگر در قبل- قبل از دوران استعمار و دخالت خارجیها در سرزمین ما- حکام ایرانی و داخلی بر مردم جفا و ستم میکردند و زور میانها گفتند، در طول دوران ورود قوتهای استعماری به ایران، هم سلطه مستبدان می بود، هم اعدامهای بیمحاکمه ترویج داشت، هم زورگوییهای بیحد و حصر و فشارهای زیاد و اختناقهای بیاندازه بر ملت ما روا داشته میشد و هم مستبدان به وسیله قوتهای بیگانه حمایتمیشدند و قوت آنها مضاعف میگردید و ثروت سرزمین ما هم به وسیله هر دو- هم حکام داخلی مستبد و هم خارجیهای زورگو- به باد غارت میرفت.
بر ملت ایران در طول قریب دو قرن چه گذشت؟ هنگامی کتابهای مستشرقانی را میخوانیم که در این زمان به ایران آمدند تا از خوان گستردهای که به وسیله حکام به یغما میرفت، منفعت گیری کنند، هر انسان غیوری در وجود خود حس تنگدلی و سختی میکند و خجالت میکشد که اینگونه بیگانهها را بر زندگی و مال و جان و سرنوشت سیاسی مردم مسلط کردند و اینطور ملتی بزرگ و با توانایی و قوی- همانند ملت ایران- را به زنجیر کشیدند و زیر سختی قرار دادند.
درست است که استعمار به طور صریح و آشکار به سرزمین ما داخل نشد و همانند هند و الجزائر حکومت راه اندازی نداد، اما حکامی که استعمار به وسیله آنها در ایران اعمال نفوذ میکرد همانند عوامل و ایادی خود آنها برای استعمار عمل میکردند. از درون، ملت را خوردند و نابود کردند و عقدههای این ۲۰۰ سال- به خصوص در چند سال تازه که فرهنگ اسلامی و توانایی و آرزوهای سیاسی مردم از سوی استعمارگران و قوتهای دخالتگر، بکلی به باد استهزا گرفته شده می بود- در مردم ما انباشته گردید. (دیدار با جمعی از علما، مسئولان و مردم شهرهای لاهیجان و رباط کریم و جمعی از مسئولان و مدیران سازمان مسکن سراسر ایران؛ ۰۴/۱۱/۱۳۶۸)

در این چنین شرایطی می بود که امام راحل(ره) نهضت خود را علنی کردند و نسبت به ادامه این مسیر برای سرزمین و امت اسلام هشدار دادند. مطهری با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب پشتوانههای امام(ره) برای به پیروزی رساندن این نهضت را در این چنین مواردی برمیشمارد: آبروی هزار ساله روحانیت، شخصیت جامعالاطراف امام(ره)، مطمعن به مردم:
«خود حضرت امام هم به این مسئله اذعان داشتند. وقتی که به ایشان حرف های شد: «این پیروزی شما در انقلاب، محصول هزار سال آبروی روحانیت شیعه است- و الا چرا باید هنگامی یک مرجع به میدان آمد، مردم اینطور به دنبالش همراه شوند و جانشان را فدا کنند، که در نهضت امام بزرگوار ما کردند. هزار سال آبروی شیعه متراکم شد تا به اینجا رسید که یک مرجعی همانند امام بزرگوار ما که جرأت داشت، شجاعت داشت، قابلیت داشت، روح فداکاری و آگاهی به زمان داشت، پا بگذارد وسط میدان و مردم هم به دنبالش همراه شوند- اکنون برخی از این هملباسهای ما همانند موریانهای که در یک بنایی بیفتد، دارند این آبروی هزار ساله را ذره ذره میخورند و از بین میبرند؛ ایشان هم این معنی را تصدیق کردند». (در دیدار با روحانیون؛ ۱۷/۰۸/۱۳۸۵)
رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان، یکی از هنرهای امام(ره) را شناخت نیروی مردم و مطمعن به آنها میدانند: «به نظر ما یکی از بزرگترین هنرهای امام راحل ما این می بود که این نیروی مردم را شناخت و آن را کشف کرد و از آن منفعت گرفت؛ و به مردم مطمعن کرد.
وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب وضع خوبی نبوده است؛ مردم در حال بیتکلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، که میآمدند میبردند، میخوردند و منفعت گیری سیاسی و مالی میکردند. آن روزی که برخی از کشورهای عرب که از نفت علیه اسرائیل منفعت گیری کنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم کرد و او گفت من به شما نفت میدهم.
وضع ایران در آن روز اینگونه می بود و فردی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّساللَّه نفسهالزّکیه) هنگامی همت گماشت و بر این مبارزه عزم کرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت. او به این نیرو معرفت اشکار کرد؛ به این نیرو تکیه کرد و خدای متعال هم که همه چیز دست اوست – که «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ اللَّه رمی» دلها را منقلب کرد.
هنگامی دلها فهمید به این حقیقت شد، نیروها به میدان آمدند و قوت رژیم طاغوتی و وابسته شاه متزلزل شد و نظام اسلامی در این سرزمین سربلند کرد. ما در حساسترین نقطهی دنیای اسلام و بر سر چهارراه قرار داریم و بیشترین نقطه مطمعن امریکا و استکبار در این منطقه، بر رژیم سلطنتی شاه می بود.(بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی؛ ۳۰/۰۵/۱۳۸۵)

امامی که نهضت خود را با اتکا و توکل به نیروی خدا و با همراهی مردم به ثمر رساند، با بدرقه مردم و با قلبی آرام نیز عالم فانی را وداع او گفت. او نه یک رهبر سیاسی شبیه رهبران دیگر کشورها، که رهبر و مراد ملتی می بود که سالها سرخوردگی را توانایی کرده بودند و اکنون در پرتو شخصیت امام(ره) و انقلاب اسلامی، مجدد حس مطمعن به نفس خود را بازیافته بودند:
«آن مردی که چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ایران را میترساند و به خود میلرزاند – آن سدّ مستحکم و کوه محکم – هنگامی که مسائل عاطفی و انسانی پیش میآمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان می بود.
من این قضیه را نقل کردهام که یک زمان در یکی از سفرهای من، خانمی خودش را به من رساند و او گفت از قول من به امام بگویید که پسرم در جنگ اسیر شده می بود و اخیراً خبر کشته شدن او را برایم آوردهاند. من پسرم کشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ برای من سلامت شما اهمیت دارد. آن خانم این جمله را در اوج شوق و حس به من او گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده می بود و من همین نوشته را برایش نقل کردم؛ دیدم این کوه محکم و وقار و استقامت، همانند درخت تناوری که یک دفعه بر تاثییر توفانی خم شود، در خود فرورفت. همانند فردی که دلش بشکند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثیر این سخن مادر شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشک شد!» (بیانات در خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۸/۳/۱۴)
«همه اینها را امام از عمل به دین، از پایبندی به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم چندین دفعه این مضمون را در گونهگونه کلمات خود بر زبان میآورد و گفتن میکرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا میدانست؛ هضم در اراده خدا می بود؛ حل در حکم الهی می بود: انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهای مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهی میدید و عامل به احکام می بود؛ خدای متعال هم درهای رحمت را به روی او باز کرد.» (خطبههای نماز جمعه ۱۳۷۶/۰۳/۱۴)
کتاب «ره، رهرو، رهبر» ضمن ساختار منسجم، از نمایه موضوعی خوبی نیز برخوردار است که به مخاطب در یافتن نوشته مورد نظر پشتیبانی میکند. این تاثییر به تلاش حجتالاسلام و المسلمین مهدی مطهری از سوی انتشارات انقلاب اسلامی انتشار شده است.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع