روایتی خواندنی از ام الشهداء در «ام علاء»_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار حوزه و روحانیت خبررسان از تنسیم، در جنگ هشتساله و پیش از آن، در مبارزات مردم در نهضت امامخمینی(ره) که تبدیل پیروزی انقلاب اسلامی شد، و اگر همینطور بخواهیم به ماقبلترها اشاره کنیم، در جایجای تاریخ این سرزمین از مشروطه تا صدر اسلام، از دعوا قوای روس و انگلیس به شهرهای جنوبی و شمالی سرزمین تا قیام سربداران، مدام فرزندان این خاک برای دفاع از آن و برای دفاع از آرمانهایشان، جانشان را فدا کردهاند و مادران نیز در سوگ فرزندان نشسته و پایداری کردهاند. دوره دفاع مقدس، باشکوهترین این تصویرها را رقم زده است که مادرانی با دادن چند فرزند در راه خدا، مقاوم ایستادند و زبان به گِله و شکایت باز نکردند. کتاب «ام علاء» حکایت یکی از همین مادرهاست.
بانو فخرالسادات طباطبایی، دختر آیتالله سید محمدجواد طباطبایی و همسر آیتالله سید حسن قبانچی، نهتنها مادر چهار شهید که همسر شهید و خواهر شهید هممی بود. دامادش نیز بهدست نیروهای بعث به شهادت رسید. او که ایرانیالاصل می بود و در عراق متولد شده و رشد کرده می بود، به رسم عرب، بهواسطه این که اولین فرزندش علاء می بود، همه او را با کنیه «ام علاء» صدا میکردند.
«ام علاء» روایت زندگی امالشهداء فخرالسادات طباطبایی است. حکایت مادری است که نهتنها برای فرزندان خود که به حرف های هرکه او را میشناخت، برای همه مادر می بود. فرقی هم نداشت که بزرگتر باشند از او یا کوچکتر. سنگ صبوری می بود که غصه همه را شنوا میشد و بغل پرمهری که برای دیگران باز می بود تا سر بر زانوانش بگذارند و دست نوازشش را لمس کنند.
نهتنها حکایت زندگی فخرالسادات خواندنی است که حتی انتخاب شدن سمیه خردمند هم بهگفتن نویسنده دلنشین و دوستداشتنی است. خانم شاعرپیشهای که سالها بین قافیه و ردیفها زندگی کرده می بود؛ اما هیچگاه به خودش اجازه نوشتن روایت و داستان را نداده می بود. میاو گفت من الفبای نویسندگی را نمیدانم اما انتخاب که بشوی دیگر این سخنها کاری ایشان بر نمیآید. باید بگویی سمعاً و طاعتاً. و خردمند برای این کار انتخاب شده می بود، چه آن موقع که عکس سید صادق قبانچی را بین برگههای کتاب اشکار کرد، چه هنگامی جور فرد دیگر راهی قبرستان شیخان قم شد، چه روزی که مزار ام علاء را اشکار کرد. در همه اینها یک پیوستگیای نهفتهمی بود. یکی دیگر داشت این قطعهها را کنار هم میگذاشت تا او بشود یکی از آشناهای ام علاء. تا ام علاء برای خردمند هم، حکم مادری را اشکار کند که از آن دنیا دستش برای باز کردن گرهها بازتر است.
فخرالسادات طباطبایی، بانوی ایرانیالاصل می بود که در نجف در خانهای که صمیمیت الفبای اعضایش می بود، به دنیا آمد، رشد کرد و بعدها عروس شد و از آن خانه به خانهای دیگر رفت که آنجا هم دستمقداری از خانه پدریاش نداشت. او مادر ۱۸ فرزند شد که چهارتای آنها را در راه اسلام فدا کرد و خود نیز طعم زندانهای نمور بعثیها را چشید و ثمرهاش فلج شدن یک طرف بدنش می بود. او در قم رحلت کرد و در حرم حضرت معصومه(س) در حجره پروین اعتصامی به خاک سپرده شد.
در بخشی از کتاب آمده است: «داستان من و این کتاب نتیجه یک مطمعن است؛ مطمعن به دوست حقیقی انسان، فردی که از لحظه لحظه زندگی ما باخبر است. هنگامی از دردهایت بگویی و از او خواهش کنی حلقههای مفقود زندگیات را بههم متصل کند، حتماً به بهترین شکل این کار را برایت انجام میدهد… همه را سپردم دست خودش. از همهچیز و همه کس بریدهبودم. زندگیام شده می بود همانند تکههای یک جورچین بههمریخته. هر کاری میکردم نمیتوانستم قطعهها را درست سر جای خودشان بگذارم.»
چاپ دهم کتاب «ام علاء» در ۲۷۰ صفحه قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۲۲۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شدهاست.
علاقهمندان برای مشاهده و تهیه این کتاب میتوانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و این چنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه مطلب مختصر ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع