سروده های شاعران فارسی زبان در سوگ حضرت زینب(س)؛ هر خطبه اش به منزله یک سپاه می بود
                 [ad_1]
به نقل از خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، شامگاه جمعه ۶ بهمن ماه نشست ادبی «قبله اندوهها» با وجود جمعی از شاعران حوزه ایران فرهنگی به مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بینالمللی هندیران به طور مجازی برگزار شد.
در ابتدای این برنامه سیدسلمان صفوی، پژوهشگر و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: حضرت زینب کبری(س) نماد عشق، محنت، شکیبایی، خطابت، شجاعت، عبادت و همت در ادبیات است.
در ادبیات دو رویکرد تراژدیک و حماسی به حضرت زینب سلام الله علیها شده است. تراژدی همچون بند ۸ و ۹ ترکیب بند مشهور محتشم کاشانی، و رویکرد حماسی، رویکرد شعر دوره بعد از انقلاب است.
صفوی افزود: در این اشعار زینبی غالبا از آرایههای ادبی استعاره، تشبیه و تمثیل و تلمیح منفعت گیری شده است، همانند شعر موسوی گرمارودی: «بانگ رسای تو ستمسوز شد، کشته مظلوم تو، پیروز شد» و خانم نغمه مستشار نظام:« «هرخطبهاش به منزله یک سپاه می بود، آن دختری که همانند پدر مرد راه می بود»
رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبی نیز در این مراسم در سخنانی با گفتن «هرچه میخواهد دل تنگت، مگو!» گفتن داشت: ساحت شعر آیینی، ساحت «هر چه میخواهد دل تنگت بگو» نیست. در این عرصه، مضمونیابی همانند عرصه «آزاد سرودهها» فقط یک کار ذوقی و سلیقهای نیست و شاعر نمیتواند تنها و تنها به مدد قوت تخیل، عکسپردازی و صنعتگری، به هر مضمون غریب یا خوشایندی چنگ اندازد و سیمای بزرگان دین را به هر طوری که دوست دارد بر بوم شعر به عکس بکشد.
در این وادی، شاعر باید امین، صادق، متخلق به اخلاق اسلامی و آراسته به ادب قرآنی باشد و در دایره آموزههای مبتنی بر دین و برگرفته از قرآن حرکت کند. به عکس کشیدن سیمای بزرگان دین در شعر آیینی باید دقیقاً منطبق بر سیره عملی و سلوک ایمانی و قرآنی آن بزرگواران باشد. فرایند خیالپردازی و پرواز ذهنی شاعر در این وادی، باید اندیشیده و رسالتمندانه باشد، تا شاعر بتواند چهرهای واقعی، بیتحریف و پیراسته از خرافات را از ائمه هدی (علیهم السلام) به تماشا بگذارد، سیمایی روشن و زلال که قابلیت الگوبرداری از آن برای زندگی انسان معاصر وجود داشته باشد.
رضا اسماعیلی در قسمتهای فرد دیگر از سخنان خود به گفتن آداب ستایشگری پرداخت و گفتن داشت: با عنایت به آنچه حرف های شد، شاعر آیینی نمیتواند و «نباید» افسار ذهن و زبان خود را تنها و تنها به دست خیال وحشی بسپارد و همچون دیگر عرصهها بر طبل «خلاف آمد عادت» بکوبد و خواهان «سعادت» باشد، چرا که در این عرصه «خلاف آمد عادت» معنی ندارد. چون در این عرصه، شاعر بر مسند انبیاء و اولیاء الهی که رسالت شان اصلاحگری و پرورش نفوس است تکیه زده است.
مقام شاعر در این وادی، مقام سخنگوی یک مکتب و آیین است و سخنگو در مقام سخنگویی نمیتواند و نباید گفتنکننده مواضع و دیدگاههای خویش برای پیروان و سالکان آن مکتب باشد.
این پژوهشگر ادبی در ادامه تحکیم وحدت جهان اسلام را یادآور شد و او گفت: این روزها اشعاری با پیشانینوشت «شعر زینبی» در فضاهای مجازی و کانالهای تلگرامی و … انتشار شده است که علیرغم عنوانش، علاوه بر این که در صورت و سیرت نسبت چندانی با شعر ارجمند زینبی ندارند، در مواردی نیز در نقطه روبه رو سیره زینبی ایستادهاند!.هر چند که در حسن نیت و اخلاص شاعران این شعرها شکی نیست ، ولی مسئلهای که متاسفانه در شعر این عزیزان مورد غفلت قرار گرفته است، بیتوجهی به «وحدت کلمه» و شرایط حساس جهان اسلام و توطئههای رنگارنگ دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب یعنی صهیونیسم، وهابیت و تکفیریها است.
اسماعیلی در آخر پافشاری کرد: این که ما در شعر زینبی هم چنان بر طبل بزرگنمایی اختلافات تشیع و تسنن بکوبیم و از تاریخ پر شکوه اسلام و سیره عملی حضرت زینب کبری(س) جز به حواشی نپردازیم، آگاهانه یا ناآگاهانه آب ریختن در آسیاب دشمن است. تحکیم وحدت جهان اسلام و پرهیز از تفرقه افکنی، بزرگ ترین رسالت شاعران آیینی روزگار ماست.امید آن که برای تحقق این مهم، با پیروی آگاهانه از سیره عملی آن ذوات مقدس، در این مسیر روشن قدم برداریم.
در این نشست که با بداههنویسی مسعود ربانی توأم می بود جمعی از اهالی فرهنگ همچون علیرضا قزوه، سیدسلمان صفوی، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدیراد، سیدمسعود علویتبار، سیدمهدی بنیهاشمی، محمدمهدی عبداللهی، محمدعلی یوسفی، محمود بوسفی، نغمه مستشارنظامی، سارا جلوداریان، فرزانه قربانی، مریم فروزانکیا، سارا عبداللهی، صبا فیروزی، و شهلا کلبعلی وجود داشتند.
این چنین در این برنامه شاعران به اراعه و قرائت اشعار و قطعات ادبی خود در سوگ رحلت حضرت زینب کبری سلام الله علیها پرداختند که برخی از این آثار را با هم مرور میکنیم.
عبدالرحیم سعیدی راد:
مبادا شکوهای بر لب ببینیم
خطای مردم از مکتب ببینیم
خوشا یک روز ما هم کربلا را
به چشم حضرت زینب ببینیم
***
نغمه مستشارنظامی:
زینب همه بار جهان را به دوش داشت
داغ کبوتران جوان را به دوش داشت
بغض هزار ابر سترون به شانهاش
اشک هزار رود روان را به دوش داشت
سنگینتر از همیشه سری سربلند را
ازردهتر از همیشه که جان را به دوش داشت
شرح فصیح اتفاقای تلخ و جانگداز
تفسیر آفتاب نهان را به دوش داشت
از صبر او ملائکه مبهوت میشدند
چندین فرشته دلواپس را به دوش داشت
هیچ زمان نگفت از پسرانش اگر چه او
اندوه مادران جهان را به دوش داشت
هر خطبهاش به منزله یک سپاه می بود
آن دختری که همانند پدر مرد راه می بود
***
فاطمه نانیزاد:
همانند کوه از دل طوفان قبل است
مردانه از میانه میدان قبل است
سپس از غروب روز دهم، از کنار آب
با خاطرات آن لب عطشان قبل است
آه از کنار جسم شهیدان لالهگون
هنگامی قبل است که از جان قبل است
گودال قتلگاه و حروف مقطعه…
تفسیر کرده است و پریشان قبل است
خون میچکد تا این مدت ز گلبرگ گونهها
این باغ گل، ز خار بیابان قبل است
از موجخیز حادثه، از مجلس یزید
با سیل خطبههاش خروشان قبل است
***
سید مهدی طباطبایی:
اینها که من دیدم، فردی کی دیده باشد؟
من دیدهام آن را که کس نشنیده باشد
هیچ زمان فردی دیده، پدر بر روی نیزه
با دخترش زیر لبی خندیده باشد؟
یا که سهسالهدختری، کُنجِ خرابه
آهسته سر در گوشهای دزدیده باشد،
بیگوشواره، پایزخمی، دلشکسته
در خلوت خود با پدر نالیده باشد؟
هیچ زمان فردی دیده پدر، خونِ پسر را
با اشک، سوی آسمان پاشیده باشد؟
زمانِ وداعِ آخر خود با برادر
زیرِ گلو را خواهری بوسیده باشد؟
هیچ زمان فردی دیده که زمانِ سر بُریدن
خنجر هم از زیر گلو لغزیده باشد؟
یا اینکه سقّایی قدم بر آب دارد
بیآنکه از آن قطرهای نوشیده باشد؟
تلخ است راوی! نه…. دعا کن قعرِ گودال
انگشت نه، انگشتری بخشیده باشد!
آهسته نجوا کن، مبادا خردسالی
بیآب در گهوارهاش خوابیده باشد!
***
عارفه دهقانی:
دریاست اگرچه داغ ، نامطلوب است
کوهَ ست اگرچه در دلش آشوب است
زینب که صبوری از پدر یاد گرفت،
استادِ بزرگِ حضرتِ ایوب است!
***
سیده کبری حسینی بلخی:
به پیشگاه حضرت زینب کبری(س)
به دست خستهٔ تاریخ، دفتری گل کرد
به گوش اهل محل، نام دختری گل کرد
شکفت آیه زینب چو بر لبان رسول،
به دشت، سوره گلهای پرپری گل کرد
که شام مقصد پروانههای رنگین می بود
دو روز سپس، خبرهای بهتری گل کرد
زنی به منبر تاریخ عشق قامت بست
که شام و کوفه برآشفت و منبری گل کرد
شب وداع، برادر چه او گفت در گوشش؟
که آفتاب به رخسار خواهری گل کرد
که در میانه سرهای سروران شهید
به روز اتفاق، سردار و سروری گل کرد
به قتلگاه شهیدان چه می بود بر لب تو؟
که خنده بر لب سرخ برادری گل کرد
***
فرزانه قربانی:
هربار که بر چهره بابا نظر کرده
آتشفشانی در دل او شعله ور کرده
یک نیمهاش زهرا و نیمِ دیگرش حیدر
در خلقت این زن خدا شقالقمر کرده
درماجرای شام حتی در دفاع از او
جبرئیل هم بال وپر خود را سپر کرده
نوری که زینب در دل غم پرورش دارد
خورشید را در کل عالم بیتاثییر کرده
از تیغ تیزِ خطبههای آتَشینِ او
دائم سپاهِ دشمن حس خطر کرده
باید که بیشک خلعت پیغمبری باشد
این چادری که زینب کبری به سر کرده
انتهای مطلب/
[ad_2]
منبع