او گفت و گو بر سر جنجالی ترین کتاب آل احمد/مشکل امروز، غرب پرستی است نه غرب زدگی_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، سی و ششمین نشست «صد کتاب ماندگار قرن» به بازدید «غربزدگی»، تاثییر شناختهشده و جنجالی جلال آل احمد تعلق داشت. بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه، در این نشست که امروز، نهم شهریورماه، در کتابخانه ملی برگزار شد، با مطرح این سوال که «آیا او گفت و گو از مفهوم غربزدگی جلال آل احمد امروز الزام دارد یا خیر و آیا این مقوله قدیمی نشده و بوی نا نگرفته است و جامعه از این مقوله عبور نکرده است؟»، او گفت: به نظرم، جامعه ما بیشتر از هر دوره تاریخی فرد دیگر به مطرح مقوله غربزدگی نیازمند است؛ و اگر حس میکنیم که این مقوله امروز قدیمی شده به این علت است که امروز ما با غربزدگی روبه رو نیستیم، بلکه با «غربپرستی» و «غربسالاری» مواجهیم. این قضیه امروز به قدری اهمیت دارد که آینده ایران، جهان اسلام و آینده بشریت و جهان سوم و کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین منوط به فهمیدن عمق این مقوله است.
این استاد فلسفه با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، آن را نقطه عطفی در تاریخ سرزمین دانست که جهت شد تا ما داخل یک دوره تاریخی جدیدی شویم و جدال ایرانیان با غرب داخل مرحله خطیری شود. عبدالکریمی اضافه کرد: همه ما امروز حس خطر میکنیم که احتمالا از ایران و ایرانیت چیزی باقی نماند و ایران به زمین سوخته تبدیل شود. بخشی از این بحران نتیجه غربزدگی است که در سرزمین وجود دارد؛ جریانی که خودباخته و بیمطمعن به نفس در عرصه سیاست بینالملل، فرهنگی و … است و میگوید: بده برود، چرا مقاومت کنیم؟ و معتقد است، همه بدبختی ما برای مقاومت است که جهت شده هزاران میلیارد هزینه کنیم. بین این تفکر و بخشی از جریان شبهروشنفکری که در آن گفتمان جلال و شریعتی را استهزا میکند، با مفهوم غربزدگی شدیداً پیوند وجود دارد.
او با پافشاری بر این که درمورد غربزدگی باید به نحو جدیتری بیندیشیم، یادآور شد: گفتمان غربزدگی با انقلاب اسلامی نسبت دارد. غربزدگی و گفتمان «برگشت به خویشتن» دکتر شریعتی که استمرار جلال می بود، در پارادایم ذهنی ما ایرانیان نقش جدی داشت و اساساً انقلاب با گفتمان غربزدگی عجین شده می بود. یقیناً این نسبت پارادوکسیکال است. انقلاب همان چیزی نبوده است که جلال او گفت، اما پیوند وسیعی بین این دو وجود دارد؛ لذا اندیشیدن به مقوله غربزدگی جلال یا شریعتی به یک معنی اندیشیدن به سرشت انقلاب و آینده و سرنوشت ایران و خودمان است.
عبدالکریمی، آل احمد را یکی از اثرگذارترین نویسندگان دهه ۴۰ معارفه کرد و گفتمان غربزدگی او را تحت تأثیر گفتمان جهانی دانست و او گفت: یکی از ویژگیهای روشنفکران این می بود که اسیر اینجا و اکنون می باشند، این ویژگی روشنفکر است، اما متفکر و فیلسوف اینطور نیست. تفکر موقعیتمند است و هیچکس نمی تواند بیرون از زمان و مکان بیندیشد، اما روشنفکران به شدت اسیر اکنون می باشند؛ در حالی که فیلسوف فراخنای بزرگتر و در بستر تاریخ و تمدن را مینگرد؛ به همین علت غربزدگی جلال و گفتمان او تا نزدیک به بسیاری تحت تأثیر روشنفکری جهانی در دهههای بعد از جنگ جهانی دوم است، وقتی که انقلابات نیچه و هایدگر جهان را فراگرفته و وقتی که پساساختارگرایان دارند ظهور اشکار میکنند و جهان سوم علیه امپریالیسم خروج کرده و افرادی همانند اقبال لاهوری، طه یاسین، مالکوم ایکس، امام موسی صدر و دیگران ظهور کردهاند.
این استاد فلسفه با گفتن این که جلال، پژواک زمان خود می بود، خطاب به روشنفکران منتقد او او گفت: روشنفکر امروز که غربزدگی را بوی نا گرفته و برگشت به خویشتن شریعتی را به معنی برگشت به خویش(ابزار کشاورزی) توصیف میکنی، تو نیز اسیر گفتمان حاکم بر روزگار خودت هستی؛ این در حالی است که سپس از فروپاشی شوروی، تفسیر خطی از تاریخ ناکامی خورد، آرمانگرایی ناکامی خورد و لیبرالیسم تسلط اشکار کرد. در این چنین شرایطی تو نیز اسیر فضای تاریخی خودت هستی و پژواک زمان خودت.
آیا جلال مفهوم غربزدگی را از فردید وام گرفت؟
او گفت و گو دیگر عبدالکریمی به تفاوت و تشابه مفهوم غربزدگی در نظر آل احمد و فردید تعلق داشت. او در جواب به این سوال که آیا جلال، این مفهوم را از فردید گرفته می بود یا خیر، او گفت: جلال مفهوم غربزدگی را از فردید گرفت. اولینبار فردید می بود که مفهوم غربزدگی را نقل کرد اما بین آنچه جلال و فردید حرف هایاند، فاصله زیاد زیاد عمیقی وجود دارد تا آنجا که فردید از دست آل احمد عصبانی می بود و میاو گفت جلال گند زد به گفتمان غربزدگی من.
او با گفتن این که گفتمان انقلاب ایران به گفتمان جلال نزدیکتر است تا فردید، اضافه کرد: امروز به شدت نیازمندم که اندیشه فردید را فهمیدن کنیم. امروز ما ناظر گسست تاریخی و انقطاع تاریخی از هویت خویش هستیم، تا جایی که در نظر برخی به خودزنی میرسیم؛ نگاهی که هر آنچه مربوط به خودشان است، تکذیب میکند و میخواهند مضمحل در فرهنگ جهانی شود. این نگاه به شدت از نظر استراتژیک و تمدنی ما را تهدید میکند. آن هم در شرایطی که تعداد بسیاری از روشنفکران ما ناتویی و اینترنشنالی می باشند و مبارزه با استعمار فرهنگی را استهزا میکنند.
عبدالکریمی با اشاره به مفهوم غربزدگی در جهان او گفت: تنها مفهومی که از ایران داخل ادبیات جهانی در علوم انسانی شد، غربزدگی می بود که یقیناً به نادرست به نام جلال ثبت شد. او در این عرصه تنها نبوده است، دیگرانی چون احسان نراقی، دکتر شریعتی، داریوش آشوری و این اواخر مرتضی آوینی تحت تأثیر این گفتمان می باشند اما چهره بارز این گفتمان، شریعتی و آل احمد است.
معنی و مفهوم غرب در نظر آل احمد
این استاد دانشگاه با مطرح این سوال که «معنی و مفهوم غربزدگی در نظر آل احمد چیست؟» در ادامه گفت: در نظر آل احمد، غرب مفهوم جغرافیایی ندارد؛ یقیناً گاه در برخی عبارات میتوان این مفهوم را استنباط کرد. در نظر او، غرب یعنی ممالک سیر و شرق یعنی ممالک گرسنه. غرب یعنی جایی که ماشین را تشکیل میکند، غرب یعنی جایی که آب و رنگ دموکراسی دارد، خدمات اجتماعی اراعه میدهد و … و شرق، یعنی جایی که مرگ و میر زیاد است، سرانه درآمد اندک است و … . غربزدگی برای جلال، معانی بسیاری دارد. در نظر او، غربزدگی وابستگی به ماشین و تکنولوژی است و این وابستگی، وابستگی سیاسی و اقتصادی را به همراه دارد.
به حرف های عبدالکریمی، جلال یک سری عوارض اجتماعی و فرهنگی غربزدگی را گفتن میکند که امروز در جامعه ما به شدت حدت وجود دارد: بیریشگی تاریخی که نسل تازه و حتی روشنفکران ما را در بر گرفته، پشت کردن به سنت، حس کم خودبینی در برابر غرب و در نهایت تن دادن به بردگی غرب. آل احمد معتقد است نسبت ما به غرب در ۳۰۰ سال قبل تحول کرده است، ما غربی را پیش از این با نسبت خود میسنجیدیم، اما امروز ما خودمان را با معیارهای غربی میسنجیم. این همان نگاهی است که ادوارد سعید نیز نقل میکند؛ یعنی با نگاه فرد دیگر به خودت نگاه کنی. آل احمد مثالهایی از عوارض این نوع نگاه را در مسائلی همانند ناکارآمدی سیستم آموزش، دوری از زبان فارسی و … گفتن میکند.
انسان غربزده در نظر جلال، بیریشه است
او در ادامه گفت: در برخی از آثار جلال، غربزدگی تا سر حد قرتیبازی تنزل اشکار میکند: فردی که خوراکش خوراک خودش نیست، لباسش لباس خودش نیست، فرنگیمآب است، مردی که سوسول است، دائماً به سر و روی خودش میرسد و … . در این دیدگاه، آل احمد برای اثبات رشد غربزدگی به افزایش خرید محصولات آرایشی به گفتن مصادیق آن اشاره میکند. او ریشههای غربزدگی را در تاریخ و در هجوم مغولها، دعوا اسکندر و مسلمانان میداند و معتقد است دعوا اسکندر اولین عرصههای اشاعه فرهنگ غربی در سرزمین را پدید آورد.
عبدالکریمی با گفتن این که آل احمد نهایتاً ریشه مهم غربزدگی را در فقدان مدنیت و شهرنشینی میداند و معتقد است چون به مدرنیته نرسیدیم، دچار خودباختگی شدیم، افزود: انسان غربزده در نظر جلال، بیریشه است و هویت بومیاش در هویت غربی، رنگ باخته است. او راه حل هم اراعه میدهد؛ نخست آنکه خودمان باید ماشین تشکیل کنیم و دیگر این که به سنت تاریخی خودمان برگردیم. آل احمد هنگامی به سنت مراجعه میکند، آن را منبعی برای مبارزه میفهمد و میخواهد برای مثالً با دست گذاشتن روی مفهوم شهادت یا شیخ فضلالله نوری، به مبارزه برخیزد. در واقع، سنت برای جلال یک منبع برای مبارزه سیاسی است.
این استاد فلسفه با پافشاری بر این که «بعضی اوقات غربزدگی برای خود جلال هم اشکار نیست»، پافشاری کرد: سخن مهم من این است که تحول غربزدگی از سید احمد فردید تا جلال آل احمد را باید فهمیدن کنیم و این به شدت میتواند امروز به ما پشتیبانی کند. آنچه فردید به منزله غرب زدگی میفهمد، یک امر جهانی است. غرب با مدرنیته جهانی شد، لذا برای فردید غربی شدن یعنی متافیزیک شدن. یعنی یک سنت نظری که از سقراط و افلاطون اغاز شده و تا دوران جاری همانند مارکس ادامه دارد. فهمیدن خاصی از جهان که با سنت ما متفاوت است. در این سنت اسطورهها زوده شدن، فاهمه و عقل شأنی اشکار میکند که در هیچ سنن تاریخی نبوده است و عقل معنایی اشکار میکند که با معنی خرد در دیگر سنن متفاوت است و امانیسم تسلط دارد و علتپرستی و علتسالاری برتری دارد. سنن شرقی اصلاً اینطور نیست و روشنفکر ما که درکی از این مطالب ندارد.
او با گفتن این که امروز به قدری ما دچار قیل و قال سیاسی هستیم که مسائل اخلاقی و کلی جامعه را فراموش کردهایم، یادآور شد: امروز باید پرچم جلال را بلند کنیم، نه با فهمیدن دوره جلال بلکه با فهمیدن متافیزیکی. جامعه ما یک جانبهگرایی دارد و این، سرزمین را نابود میکند. دو قطبیها چشمه خودآگاهی جامعه را کور کرده و اگر این چشمه گشوده نشود، سرنوشت زیاد تلخی در انتظار ماست.
ماجرای چاپ جنجالیترین کتاب جلال
عسگر نوروزی، پژوهشگر سازمان اسناد و کتابخانه ملی، نیز در بخشی از این نشست، «غربزدگی» آل احمد را از جمله تأثیرگذارترین آثار یک قرن تازه دانست و با اشاره به ممنوعیت چاپ این کتاب در دوره پهلوی، او گفت: بعد از این که وزارت فرهنگ از انتشار کردن «غربزدگی» خودداری میکند، آل احمد آن را در کتاب ماه در سال ۱۳۴۱ انتشار میکند که این کار در نهایت تبدیل توقیف کتاب ماه میشود. بعد از آن، آل احمد کتاب غربزدگی را بازنویسی میکند و به چاپخانه میسپارد. در چاپخانه نیز هنگامی کتاب زیر چاپ می بود، در اسفند ۱۳۴۳ توقیف میشود. آل احمد بعد از آن تصمیم میگیرد که بخشی از متن کتاب را به گمان زیادً به طور میکروفیلم به لندن بفرستد تا آن را در خارج از سرزمین چاپ کنند. خودش میگوید که در زمان حیات نویسنده متن اولیه در تیراژ گسترده چه در داخل و چه در خارج از سرزمین چندین دفعه چاپ شد.
او همین طور گفت: دقت به کتاب «غربزدگی» نه تنها بعد از مرگ او افت نیافت بلکه در کنار تغیرات سیاسی و اجتماعی اقبال به جلال و غربزدگی رشد جهشگونه یافت. این کتاب از وقتی که نوشته میشود تا زمان درگذشت جلال، جزو کتابهای ممنوعه بوده که حاکمیت روی آن حساسیت داشته و به طور زیر پلهای چاپ میشد.
نوروزی افزود: انتشار کردن کتاب «غربزدگی» نه تنها جهت شد تا توجهات به سمت آل احمد جلب شود، بلکه به نوعی جهت مطرح اندیشههایی از این دست توسط صاحبان فکر شد؛ از دکتر علی شریعتی گرفته تا احسان نراقی در «غربت غرب» و آرای داریوش شایگان.
پیشگوییهای جلال
هاشم آقاجری، عضو هیئت علمی دانشگاه پرورش مدرس، نیز در بخشی از این نشست با گفتن این که آل احمد در این کتاب، غرب را زیاد تر از منظر اقتصادی و ماشین و تکنولوژی تعریف میکند، در حالی که غرب قابل تقلیل به این نیست، او گفت: از نظر من، «غربزدگی» را میتوان به سه قسمت تقسیم کرد. قسمت نخست، تاریخی است که خطاهایی در آن وجود دارد که اگر بخواهیم روی آن او گفت و گو کنیم، زمان بسیاری میطلبد. در نظر او در این قسمت، که نزدیک به چهار فصل را شامل میشود، دعوا تیمور توطئه واتیکان است و مشروطیت را حاصل توطئه بریتانیا در رقابت با روسیه برای رسیدن به نفت میداند و … .
او همین طور گفت: اما جلال در قسمت دوم کتاب که قسمت مهم آن است، پیشگوییهای داهیانهای دارد. به قول خودش، دانشمندان تلاش دارند زلزله را پیشگویی کنند، اما اسبی که در طویله است، بدون این که علم این را داشته باشد، حس میکند دارد زلزله میآید. جلال هم حس کرد که دارد زلزلهای رخ میدهد و سر به بیابان گذاشت.
به حرف های او؛ کتاب «غربزدگی» جلال را امروز باید به گفتن یک اثری مطالعه کنیم که بازنمای یک موقعیت تاریخی ایران در شرایط خاص است. جلال، شریعتی و روشنفکران دیگر محصول دورانی بودند که دستپخت استراتژیک سیاستهای دیکتاتوری وابسته داخلی می بود که رو به سوی نوعی مدرنیزاسیوین آمرانه استبدادی پر از تناقض داشت.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع