سه سال سیمرغ در تلویزیون؛ زمان ها، چالش ها و چشم انداز تشکیل نمایشی_خبررسان
[ad_1]
به گزارش خبررسان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبررسان از تنسیم، تلویزیون ایران در سالهای تازه با چالشهای جدی در حوزه تولیدات نمایشی مواجه بوده است؛ افت تنوع ژانری، کم شدن کیفیت سریالها و ریزش مخاطبان، زنگ خطری می بود که مسئولان رسانه ملی را وادار به بازاندیشی کرد.
در این بین، تأسیس مرکز «سیمرغ» در مهرماه ۱۴۰۱ یکی از با اهمیت ترین تصمیمهای ساختاری صداوسیما می بود؛ مرکزی که مأموریت داشت از مسیر جداسازی تشکیل از پخش و تمرکز بر ژانرهای مغفول، نفس تازهای به تلویزیون بدهد.
اکنون، بعد از گذشت دو سال، مرور دستاوردها و کاستیهای سیمرغ، تصویری روشنتر از آینده این نهاد به دست میدهد.
احیای ژانرهای فراموششده
یکی از با اهمیت ترین امتیازهای سیمرغ، برگشت دادن قالبهایی چون تلهتئاتر است؛ ژانری که سالها در تلویزیون مهجور مانده می بود اما میتواند هم سرگرمکننده باشد و هم آموزشی. تشکیل آثاری چون «آهسته با گل سرخ» و «سپیدهدم» نشان داد که تلهتئاتر تا این مدت ظرفیت جذب مخاطب دارد و میتواند ادبیات نمایشی داخلی را به خانهها بیاورد.
در شرایطی که تلویزیون بیشتر از هر زمان فرد دیگر نیازمند تنوع است، برگشت به این ژانر هوشمندانه به نظر میرسد.
سیتکام؛ پاسخی سریع به نیاز کنداکتور
دقت سیمرغ به سیتکامها (کمدیهای موقعیت) پاسخی به خلأ حاضر در کنداکتور می بود. این قالب با هزینه کمتر و شدت بالاتر، میتواند بخشی از نیاز مخاطب به سرگرمی سبک را پوشش دهد. توانایی سریالهایی چون «آقای قاضی» و «حکایتهای کمال» نشان داد که این گونه تا این مدت هم پتانسیل جلب دقت دارد.
یقیناً منتقدان میگویند شدت بالا بعضی اوقات به کیفیت متن لطمه میزند و توازن بین کمیت و کیفیت، تا این مدت جای کار دارد.
تمرکز بر متن و ایده
پیوند ساختاری سیمرغ با دفتر فیلمنامه رسانه ملی، یکی دیگر از نقاط قوت آن است. این ربط علتشده انتخاب متن و تشکیل هماهنگتر پیش برود و از هدررفت انرژی جلوگیری شود. به حرف های مدیران مرکز، همین هماهنگی جهت ترقی کیفی آثار شده است.
مکمل نه رقیب
سیمرغ بهگفتن بازوی تازهنفس، رقیب مراکزی چون سیمافیلم یا صبا نیست بلکه مکمل آنهاست. تولیداتی همانند «چرخ گردون»، «زندگی بعد از زندگی» و «جامجم» در ژانرها و قالبهای متنوع از این مرکز بیرون آمدهاند؛ نشانهای از این که مأموریت سیمرغ پر کردن خلأهاست نه تکرار مسیر قبل.
نقدها و ضعفها
با وجود این دستاوردها، سیمرغ بیچالش نیست.
بودجه هم چنان چالش بزرگ تولیدات نمایشی است و سایهاش بر پروژهها سنگینی میکند.
شدت بالا در برخی سیتکامها جهت شده کیفیت فیلمنامه یا بازیها زیر سوال برود.
مرز مأموریتها بین سیمرغ و دیگر مراکز تولیدی گاه مبهم است و خطر موازیکاری وجود دارد.
چشمانداز آینده
اگر پشتیبانیهای مدیریتی ادامه اشکار کند، انتخاب پروژهها با دقت بیشتری صورت گیرد و نسلهای گوناگون هنرمندان دچار شوند، سیمرغ میتواند به یکی از بازوهای مهم تشکیل در تلویزیون تبدیل شود. این چشمانداز نه فقط برای مخاطب تلویزیون که برای جریان هنر نمایشی سرزمین نیز سودمند خواهد می بود.
مرکز سیمرغ در دو سال نخست فعالیت خود نشان داده که میتواند هم احیاگر ژانرهای مغفول باشد و هم پاسخی سریع به نیازهای روزمره کنداکتور. با این حال، مسائلی چون بودجه، کیفیت متن و مرزبندی مأموریتها هم چنان پابرجاست. میتوان او گفت سیمرغ تا این مدت در ابتدای راه است، اما مسیر را درست انتخاب کرده؛ مسیری که اگر با تدبیر ادامه یابد، احتمالا به الگوی تحول در تولیدات نمایشی رسانه ملی بدل شود.
انتهای مطلب/
دسته بندی مطالب
اقتصاد
[ad_2]
منبع