مردم هر روز در حال تطبیق خود با تورم هستند_خبررسان
                 [ad_1]
به گزارش خبررسان
همزمان با کمرنگ شدن حس همبستگی بین مردم بعد از جنگ ۱۲ روزه، اتفاق گرانفروشی و تورم پررنگ شده است. اکثر شرکتهای آلمانی این ذهنیت را دارند که میانه فعالیت اقتصادی و کسب سود، باید به این فکر کنند که اقداماتشان چه تأثیری بر مردم، آینده سرزمین و پیشرفت جامعه خواهد داشت. اما ما نتوانستیم این چنین ذهنیتی تشکیل کنیم.
به گزارش تجارت نیوز، اتفاقای است که این روزها در جامعه پررنگ شده است؛ اتفاقای که روایتی معکوس از کلید واژه «همبستگی» اراعه میدهد.
مشاهدات میدانی مشخص می کند که برخی از خرده فروشان، قیمت برخی کالاها را بیشتر از نرخ مصوب اراعه خواهند داد؛ بهانه آنان برای این عمل نیز مرغوب بودن کالا یا گمان افزایش قیمت است. برخی دیگر نیز اینطور میگویند که محصول حاضر، بار قبلی است و بار تازه با قیمت بیشتری به دستشان رسیده. بعد آنان نیز خود را محق میدانند تا کالا را به قیمتی گرانتر بفروشند. با فاصله گرفتن از مبحث اقتصادی این نوشته، به نظر میرسد جامعه با اتفاق گرانفروشی روبهروست؛ اتفاقای که علی رغم آنچه مردم ایران در فراز و نشیبهای تاریخی در فرهنگ خود نشان دادهاند، جا افتادن فرهنگ «هرکس به فکر خویش» را پررنگ میکند. اما چه شد که مردم ایران به این نقطه رسیدند؟
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس، روانشناس اجتماعی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی در خصوص این مساله به گفتگو پرداخت:
تورم طویل مدت بهطور عمیق به اخلاق جامعه را صدمه میزند
علیرضا شریفی یزدی به فرارو او گفت: «دیدگاهی وجود دارد که رابطه بین تورم، رکود اقتصادی و اخلاق را بازدید میکند. یکی از او گفت و گوهایی که احتمالا به ظاهر اقتصادی نباشد، اما ریشه در اقتصاد دارد، این است که چه ارتباطی بین فقر و بیکاری با اخلاق وجود دارد. هنگامی یک جامعه در طویل مدت تورم را توانایی میکند، آنچه به طور عمیق صدمه میبیند، مقوله اخلاق است.»
او افزود: «اخلاق به معنی اصول انسانی حاکم بر روابط بین انسانها است؛ اصولی که بر پایه آن حتی افرادی که یکدیگر را به طور ذاتی نمیشناسند، مراعات حال یکدیگر را میکنند. اما هنگامی شرایط اقتصادی نامطلوب و پایدار میشود، کم کم مباحث اخلاقی از جامعه رخت برمیبندد و مردم به جای زندگی در یک جامعه مدنی و همکاری جمعی، به سمت قاعدهی «تنازع بقا» حرکت میکنند.»
دقت به سود فردی نشات گرفته از حس عقبماندگی است
این روانشناس اجتماعی او گفت: «در شرایط اقتصادی نامطلوب، افراد به جای این که منافع جمعی را در کنار منافع فردی در نظر بگیرند، تلاش میکنند در مختصرزمان سود و منفعت شخصی خود را به دست آورند. علت این حرکت آن است که افراد حس میکنند از دیگران عقب ماندهاند و دچار اتفاقای خواهد شد که به آن «فومو» یا «حس عقب ماندگی نسبت به دیگران» حرف های میشود. این حس علتمیشود فرد فکر کند که فردی به فکر او نیست و به این علت چرا او باید به فکر دیگران باشد؟»
او افزود: «در این چنین فضایی، اخلاق به شدت افول میکند. هرچند کلاسهای اخلاقی برگزار شود یا خطابههایی داده شود، حقیقت این است که در هیاهوی زندگی روزمره و تحت سختی شرایط اقتصادی، این آموزهها گم خواهد شد و جامعه دچار نوعی بیهنجاری و بیاخلاقی میشود.»
بازسازی اخلاق جامعه زمان بسیاری میبرد
این جامعه شناس او گفت: «در همین دیدگاه نقل میشود که حتی اگر بعد از مدتی شرایط اقتصادی بهبود یابد، بازسازی و ترمیم ویرانی اخلاقی زمان زیاد طویلتری میطلبد. به همین علت هنگامی در جامعه با اتفاقهایی همانند گرانفروشی یا فروش کالای کمکیفیت به گفتن کالای باکیفیت مواجه میشویم، اینها نشانههای افول اخلاق در جامعه می باشند.»
او اصرار کرد: «از این منظر، امکان پذیر بتوان ظرف چند سال یک بازسازی نسبی اقتصادی انجام داد، اما بازسازی اخلاقی سالها زمان میبرد. جامعهای که چهار دهه تورم دو رقمی را توانایی کرده است، در حالت اخلاقی به شدت صدمهپذیر قرار دارد و خطر نهایی فروپاشی یک فرهنگ و سیستم فرهنگی چند هزار ساله، دقیقاً از همین نقطه اغاز میشود؛ چون اخلاق است که ابتدا صدمه میبیند و بعد از آن اقتصاد.»
مشکلاتها همبستگی تشکیل میکنند
شریفی یزدی او گفت: «اساساً مشکلاتها، چه انسانساز باشند و چه طبیعی، به طور موقت به هم چسبندگی، همبستگی و همدلی را در جامعه تشکیل میکنند. جنگ ۱۲ روزه نیز همین تاثییر را داشت، اما متأسفانه مسئولان نتوانستند از این همبستگی موقت منفعت گیری کرده و آن را به اندوخته اجتماعی تبدیل کنند؛ برای مثالً از طریق افزایش شراکت مردم در امور و ترقی مطمعن عمومی به نهادهای دولتی.»
او افزود: «به همین علت، آخرین مطالعات نشان خواهند داد که از یک ماه پیش، سیر همبستگی مجدد حالت نزولی اشکار کرده و اگر این روال ادامه یابد، تا چند ماه آینده اثری از آن باقی نخواهد ماند. آن حس قشنگ و اتحاد اجتماعی که در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهدش بودیم، میتوانست به سود جامعه مورد منفعت گیری قرار گیرد، اما سیستم ما مقداری کند و لخت پیش میرود. از مرحله تصمیمگیری تا اجرای مسألهای که به سود جامعه و مردم است، آنقدر تأخیر تشکیل میشود که داستان به طور کلی فراموش شده و تاثییر آن از بین میرود.»
عضو فرهنگستان علوم پزشکی او گفت: «مشکل مهم این است که هرگاه سیستم دچار مشکل میشود، اغاز به چاپ اسکناس میکند و این خود به معنی گرانفروشی غیرمستقیم و تحمیل آن بر جامعه و مردم است. اخیراً میگویند که ما بنزین را ۶۰ هزار تومان میخریم و ۳ هزار تومان میفروشیم، اما فردی به این مسئله دقت نمیکند که از طرف دیگر، یک خودروی ده هزار دلاری با قیمت چهل هزار دلار فروخته میشود. اگر این گرانفروشی نیست، بعد چیست؟»
او اشاره کرد: «به این علت، عامل مهم گرانفروشی مسائل اقتصادی است، اما تنها علت آن نیست. دولت خود سرمشقی برای گرانفروشی به مردم است؛ چون برخی گرانفروشیها آشکار و برخی نهان است و قسمت عمده گرانفروشیها از نوع نهان است. سختی اقتصادی داخل شده بر مردم و عدم اندوختهگذاری در قسمتهایی که میتوانند این سختی را افت دهند، خود نشانه گرانفروشی است. به این ترتیب، حس عدم امنیت اقتصادی، ماهیتاً اقتصادی نیست؛ بلکه روانی و اجتماعی است و بهطور مستقیم عامل گرانفروشی محسوب میشود.»
شریفی یزدی او گفت: «ما توانایی پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ را داریم، وقتی که همه با هم متحد بودند و حرکتی بزرگ انجام دادند. بعد از آن، جنگ تحمیلی هشتساله رقم خورد و مشاهده میکردیم که مردم از شکم خود میزدند و به رزمندگان میدادند. این نیز یک دوره خاص می بود. بعد از آن، دوره گسترش اغاز شد که مربوط به دولتهای هاشمی و خاتمی می بود و توانایی رشد اقتصادی ۸، ۱۱ و ۱۲ درصدی را داشتیم. از سال ۱۳۸۴ به سپس، قضیه گروهگرایی، جناحبندی و قبیلهگرایی سیاسی و به تبع آن قبیلهگرایی اقتصادی پررنگتر شد. کم کم این فرهنگ شکل گرفت که هر کس زیاد تر به فکر خویش و خانواده خود باشد و تنها با گروههایی همخوانی داشته باشد که در کنار او می باشند. این کار علتشد فرهنگ «هر کس به فکر خویش» در جامعه راه بیفتد و این نگرش رایج شود که باید گلیم خود را از آب بکشیم و برایمان مهم نباشد دیگران چه میگویند.»
در نهایت او او گفت: «فکر کنید اکثر شرکتهای آلمانی این ذهنیت را دارند که میانه فعالیت اقتصادی و کسب سود، باید به این فکر کنند که اقداماتشان چه تأثیری بر مردم، آینده سرزمین و پیشرفت جامعه خواهد داشت. اما ما نتوانستیم این چنین ذهنیتی تشکیل کنیم. از سال ۱۳۸۴ به سپس، این روال شتاب گرفت و تا امروز ادامه داشته است. حال، مردم در حال تطبیق دادن خود با وضع حاضر به واسطه گرانفروشی می باشند.»
منبع: فرارو
دسته بندی مطالب
اقتصاد 
[ad_2]
منبع